رمان آخرین پر سیمرغ

بازدید: 10 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 20 بهمن 1402
۲ تیر ۱۴۰۳ در ۵:۴۳ بعد از ظهر
دانلود رمان آخرین پر سیمرغ از دریا دلنواز دربندی

معرفی رمان آخرین پر سیمرغ :

در رمان آخرین پر سیمرغ به تحریر خانم دریا دلنواز دربندی سوژه ای بکر و تازه دارد. این رمان قلمی روان و ساده دارد و تعلیق خوب رمان مخاطب را تا انتها با اشتیاق همراه میکند. یکی دیگر از مهم ترین بارزه های این رمان شخصیت پردازی قوی آن است که حس همزاد پنداری را در مخاطب زنده میکند. هیچ اطنابی در رمان دیدن نمیشود. این رمان یک رمان منسجم و دلنشین است که در سال ۱۴۰۲ به چاپ رسیده و تعداد صفحات آن ۷۲۰ است.

 

خلاصه رمان آخرین پر سیمرغ :

رمان آخرین پر سیمرغ به قلم دریا دلنواز دربندی روایت زندگی نجواست. زنی که با یک دختر جدا میشود و تمام تلاش خود را میکند که در میان هیاهوی تلخ زندگی برای خودش و دخترش بهترین باشد.او یک خبرنگار جوان است که تند انتقاد می‌کند و با قلم نیز خود به چالش میکشد. خبرنگاری که در حوضه ی امنیت فعالیت دارد و در همین حین با گذشته ی خود، مردی که به خاطر شرایط شغلیش نامزدیش را به هم زده رو برو می‌شود و این شروع یک رابطه ی جدید بین این دوست.رابطه ای که ماجراهای زیادی را رقم میزند.

 

مقداری از متن رمان آخرین پر سیمرغ ۱ :

صدای لبخند گرمش ، آرامشی بهم میده که با هیچ چیز عوضش نمیکنم
آره … رفتن… امشب و اینجا میموندی
روی مبل نشستم و با چشمهای بسته لبخند زدم فردا صبح زود باید برم سرکار ، شماهارو ويخواب . میکردم غزلم که میشناسید ، فسقل بچه ، جای خوابش که
عوض بشه ، بی تابی میکنه
صداشو پایینتر آورد و گفت
دخترم که از دست کسی دلخور نیست؟… هست؟ خندیدم و ساعد دستم و روی چشم هام گذاشتم
نه آقاجون ، این چه حرفیه… منکه امروز بهم خیلی خوش گذشت. از کسی هم دلخور نیستم اگر حرفی زده میشه ، اونم
از جانبه مادرم، میدونم که از سر دلسوزیشه… به دل
!نمیگیرم جون دل
خوب میدونم که همیشه موقع حرف خصوصی زدن ، … حیاط نقلی خونه اش و ترجیح میده … صداش کمی واضح تر میشه و سرحالتر
منکه میدونم تو دل مهربون و بزرگی داری … اما امروز – پیش مهمون ها نمیتونستم جلوی مادرت و بگیرم یه حرف هایی زد که دلم نمیخواد جلوی غریبه تر ها به زبون بیاره … ولى
نمیخوام بی ادبی کنم ولی برای اینکه خیالش و راحت کنم ، حرفشو قطع کردم
آقاجون… من دیگه عادت کردم باور کنید چند ماه اول ، زود به دل میگرفتم، ولی الان به خاطر غزل… شما و داداش…حتی به خاطر مامان ، سعی میکنم یه گوشم در باشه و یه گوشم دروازه. شاید حق با مامانه ، اگر من بعد طلاقم پیش خودتون زندگی میکردم یکم از باد این حرفها و کنایه ها کم میشد ، ولی اقاجون امروز ، وقتی مامان و آجی اون حرفارو میزدن ، یه لحظه به این فکر کردم که شما چرا هیچوقت نگفتین که کدوم کارم درست بوده و کدوم غلط؟ … به خدا همین الانم بهم بگید که برگردم و با خودتون زندگی … کنم ، بدون اما و اگر ، حرفتون و میذارم روی چشم هام…

 

مقداری از متن رمان آخرین پر سیمرغ ۲ :

نفسی کشید و با لحنی ناراحت گفت
نه بابا جان… من همیشه دوست داشتم بچه هام مستقل باشند ، بین شما سه تا بچه… فقط تو و داداشت هستین که مستقل شدین زندگی به تو رحم نکرد اما تو تلاش خودت و کردی… مطمئنم تو هروقت که تصمیم به زندگی با ما بگیری ، در این خونه به روت بازه ، مستاجر و رد میکنم و خودت میای همینجا پیش ما… ولی هروقت که خودت بخوای … تو باید جایی زندگی کنی که خودت و دخترت راحت باشین. میدونم بابات کارت ، رفت و آمدت به خونه ساعت منظمی نداره اینجا که بیای ، جدا از من و مادرت و خواهر
و شوهر خواهرت ، رفت و آمدت و خاله هات و عموتم میفهمن دیگه باید بابت هر ورود و خروج به این و اون
… جواب بدی
خداروشکر میکنم بابت داشتن پدری که حرف هام و نگفته… میفهمه
قربون آقاجون مهربونم ..برم قرار جمعه صبحمون
پابرجاست؟
قهقهه ی مردونه اش ، دلم و میبره
قول دادی مادرت نفهمه ها دختر … میدونی که چی میشه؟
بله بله… در جریان هستم که مادام چقدر به شما . حساسه… نگران نباش یه پرس چشم و بناگوش و زبون
اونم ماهی یه بار ، هیچ مشکلی نداره
انگار که کسی داخل حیاط اومد که جلوی خنده اش و گرفت و با لحنی آروم تر گفت
دخترم ، مراقب خودت باش ، با من کاری نداری؟
. لبخندی میزنم و روی مبل دراز میکشم
نه آقاجون ، شبت بخیر.

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان آخرین پر سیمرغ :

رمان آخرین پر سیمرغ از طریق انتشارات شقایق و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد.

 

بیوگرافی دریا دلنواز دربندی :

خانم دریا دلنواز دربندی ۳۳ ساله در رشته ی طراحی فرایند کارشناسی ارشد خورد را گرفتند ایشان اولین آثار خود را در سایت نود و هشتیا به ثبت رساندند بیشترین سبک انتخابی ایشان عاشقانه و اجتماعیست.

 

آثار دریا دلنواز دربندی :

رمان ابریشم نخ کش _ کتاب چاپ شدت از انتشارات علی
رمان شهر زیبا _ کتاب چاپ شدت از انتشارات علی
رمان کنعان _ کتاب چاپ شدت از انتشارات علی
رمان عقاب بی پر _ در دست چاپ
رمان سرپناه _ در دست چاپ
رمان خدانگهدارم نیست _ در دست چاپ
رمان دوران بی مهری _کتاب چاپ شده از انتشارات شقایق
رمان آخرین پر سیمرغ _ کتاب چاپ شده از انتشارات شقایق
رمان ازت دورم اما دلم روشن _ در دست چاپ
رمان سادگی های دلم _ مجازی
مرد قد بلند _ مجازی
ماهیماه _ مجازی
رمان گاهی دست ما نیست _ در دست چاپ
رمان ویار _ در دست چاپ
سیاه سرفه _ در دست چاپ
قرص آرام شبخش _ در دست چاپ
رمان چشم زخم _ چاپ شده از انتشارات شقایق

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها