رمان بوی نارنگی

بازدید: 6 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 21 آذر 1402
۲ تیر ۱۴۰۳ در ۶:۲۶ بعد از ظهر
دانلود رمان بوی نارنگی

معرفی رمان بوی نارنگی :

رمان بوی نارنگی فصل دوم رمان سد سکوت است اما مقصود س.رهی این نیست که به فصل اول ربطی داره و دوستانی که فصل اول رو نخوندن هم میتونن با خیال راحت این رمان رو بخونن و هیچ خللی در مطالعه رمان براشون ایجاد نمیشه.

رمان بوی نارنگی همونطور که از اسمش هم مشخصه ژانر عاشقانه و لطیفی داره و مثل کارهای قبلی س.رهی پیچیدگی‌های خودشو داره که از خوندنش لذت خواهید برد.

 

مقدمه رمان بوی نارنگی :

رمان بوی نارنگی بیشتر از زبان دو شخصیت اصلی بیان میشه سامان خان و….

ولی دوتا شخصیت دیگه هم داره و امیدوارم که از خوندن رمان بوی نارنگی لذت ببرید.

س.رهی

 

خلاصه رمان بوی نارنگی :

در رمان بوی نارنگی شخصیت هایی اضافه شدن مثل سامان پایدار، برادر سارا که معرف حضورتون هست آقای جذاب، ورزشکار و به شدت غیرتی!

البته گاهی هم بی اعصاب و در زمان خودش مهربون و شوخ که هر بار حضورش شوکی در رمان سد سکوت ایجاد کرد و جذابیتش امیررضا رو مجبور به چنین اعترافی کرد کـه :

سامان زیادی خوش قیافه و خوش استایل و البته خوش پوش نیست؟ شاید حضور کسی مثل او در زندگی سارا دلیل دیده نشدن من است!

 

مقداری از متن رمان بوی نارنگی :

دستم که روی دستگیره نشست در از آن طرف باز شده کمند را پشت در، در حالی که خواهر مرصاد را به بیرون هدایت میکرد دیدم تازه به یاد آوردم او را در اتاقم کاشتم تا کمتر در آشپزخانه باشد.

– شب بخیر خسته نباشید

خواهر مرصاد سر بالا کشیده در حالی که مشخص بود از چیزی ناراحت است با “ممنونم” آرامی خواست از کنارم رد شود اما کمند سکوت کرده فقط با خشم نگاهش میکرد

دست دراز کرده راه خواهر مرصاد را سد کردم

– کجا؟ صبر کن کارت دارم!

کمند که انگار از ادبیاتم جا خورد چشم تنگ کرده گفت

– من گفتم برن دیر وقته بسه هر چقدر تو این اتاق موندن و کار کردن!

چرا حس میکردم به حضور خواهر مرصاد طعنه میزند؟ شناخته بودش؟ مرصاد لو رفته بود که خواهرش انقدر درهم است؟

جدی و بی انعطاف گفتم

– وقتی خودم هستم نیازی نیست شما تشخیص بدین برن یا بمونن!

توجهی به نگاه خشمگینش نکرده دوباره رو به خواهر مرصاد گفتم

– برو تو تا بیام

مردد داخل شد در را بسته با اخم پرسیدم

– مشکلی دارین؟

خدا را شکر صدایش پایین بود اما عصبی و طلبکار!

– اون کیـه؟

خونسرد گفتم

– یکی از پرسنل اینجا، کار اشتباهی کرده؟

– از کی کارکنان تازه وارد یه سره تو اتاقت فقط وقت می‌گذرونن؟ اونم با کاری که قبلا انجام شده و چک کردن لازم نداره!
دوباره گفتم

– الان نگفتم وقتی خودم هستم تشخیص شما رو لازم ندارم؟

پوزخند زده گفـت

– با مرصاد نسبتی داره؟

پس بو برده بود! امیدوارم به خواهرش حرفی نزده باشد، در هر صورت باید نوکش را میچیدم!

با بی تفاوتی ابرو بالا داده گفتم

– بهتون ربطی داره؟

– نداره وقتی جای تو اینجام؟

لبخند زده برای نشاندنش برای اینکه باز برنخیزد گفتم

– جای مــن! نه مثل من! اینجا هیچی به هیچ کس جز من ربطی نداره، اگه شما هم از هر چیزی ناراضی هستین یا مشکلی با اومدن کسی دارید یا خودتون راضی به کار کردن اینجا نیستید، در هر صورت… فقط لازمه بگین که تشریف نمیارید به تصمیمتون احترام میذارم خانوم کمالی

اجازه ندادم بهتش تبدیل به اعتراض شده به زبان آورد، خسته بودم و نه تنها نفهمید باز هم پا از گلیمش درازتر کرد

در را باز کرده با گفتن “شب بخیر، خداحافظ” وارد شده پشت سرم بستم

خواهر مرصاد درست همان جایی که ظهر وقتی می‌رفتم ایستاده بود نشسته میخ فرم روی میز بود پشت میز نشسته “آخ” خسته‌ای گفتم
خیره به صورتش که حتی به سمتم نچرخید و در دل گفتم “بیچاره مرصاد که انگار واقعا لو رفته!”

– بده ببینم.. تموم شد؟

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان بوی نارنگی :

رمان بوی نارنگی در حال تایپ در کانال تلگرام س.رهی میباشد.

 

بیوگرافی س.رهی :

س.رهی نویسنده ۵ رمان است. او از سال ۱۳۹۹ نوشتن را در کانال تلگرامی شروع کرد.

 

رمان های دیگر س.رهی :

رمان سد سکوت (فایل مجازی)

رمان بوی نارنگی (در حال تایپ در کانال تلگرامی)

رمان من بهی ام (فایل مجازی)

رمان برهنه زیر باران (در حال تایپ در کانال تلگرامی)

رمان آنارشی (در حال تایپ در کانال تلگرامی)

 

 

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها