رمان حریق
معرفی رمان حریق :
رمان حریق نوشته ی فاطمه لطفی سرگذشت دختریه که در گذشته درگیر کودک همسری بوده و حالا از نو زندگی و عشق را آغاز میکند.
مهم ترین پیام رمان حریق این است که عشق سازنده است، اینکه عشق باید به جلو هولت بده، اینکه عشق باید باعث رشدت بشه، اینکه عشق باید بهت نفس بده! عشق قرار نیست مثل پیچک دورت بپیچه و باعث خفگیت بشه…
مقدمه رمان حریق :
بخشی از رمان حریق تغییر یافته ی چند زندگی حقیقی است که توسط نویسنده شاخ و برگ داده شده است و بخش اعظمی از رمان حریق زاییده ی ذهن نویسنده است.
***
سخنی از فاطمه لطفی :
رمان حریق رو دقیق از ابتدا تا انتها مطالعه کنید و بعد به قضاوت بپردازید!
در ابتدای قصه ما شخصیتی خام و ساده خواهیم داشت که افکار اشتباهی را در سر میپروراند، اما قصد و نیت این است که این شخصیت در مسیر داستان شجاعت، درایت و قوی بودن را بیاموزد، پس صبور باشید!
هر قومی و ملیتی بسیار محترم و دوست داشتنیست. افکار و رسومات نادرست فارغ از ملیت میان مردمان وجود دارد پس صرفا به این طریق هیچ قوم و ملیتی را قضاوت نکنید!
باشد که این رمان …
به دختران سرزمینم شجاعت بیاموزد و زنان قوی سرزمینم را تقدیر کند!
خلاصه رمان حریق :
رمان حریق به قلم فاطمه لطفی روایت عشقی است که از دل یک آتش سوزی جوانه میزند.
عشقی حقیقی میان دو قطب مخالف…
چیچکی که بیزار از دین و رسم و رسومات است و محمد مردی معتقد و با ایمان!
اما نحسی گذشته ی چیچک بر سر این عشق سایه میاندازد…
گذشته ای که مُهر کودک همسری در آن بسیار پررنگ است و چیچک میخواهد این گذشته ی پر زخم و درد را از محمد پنهان نگهدارد اما…
مقداری از متن رمان حریق :
درحالی که نمیتوانستم مردمک نگاه دو دو زنم را ثابت نگه دارم، با لحنی ملتمس ناله کردم:
_نمیشه ، خودت که میدونی باید تا عروسی صبر کنیم.
نگاهش تیره شده بود. چنان شاکی و مصمم مرا مینگریست که گمان بردم اینبار به خواستهاش خواهد رسید.
از ترس و اضطراب دلم پیچخورد و او خودش را نزدیکم کشید، آنقدری که سرزانوهایمان بهم ساییده شد:
_من نمیتونم تا عروسی صبر کنم، زنمی! هفتهای دوروز بیشتر نمیبینمت ، میخوام رفع دلتنگی کنم!
ساعدم را بین پنجههایش گرفت و فشرد. صورتم از درد درهم شد. صدایش را پایینتر آورد و با تهدید ادامه داد:
_بخوای واسه من ادا دربیاری، دیگه میمونم شهر!
بغضی که میان گلویم چمبره زده بود، بالاخره باعث پر شدن کاسهی چشمانم شد. حس میکردم فضای کوچک اتاق هرلحظه برایم تنگ تر میشود.
نگاهی که او به من دوخته بود، حالا اصلا شبیه نگاهِ مردی که عاشقش بودم نبود! این نگاه درنده متعلق به مردی که معشوق را مینگرد نبود! نگاه گرگی بود که ولع شکار داشت و منتظر فرصتی برای فروکردن دندان های تیزش در پوست و گوشت او بود.
او ساعدم را رها کرد و من بین لبهایم برای دمی عمیق فاصله افتاد. اینبار دستش را روی یقهام بند کرد و صدایش آهسته پچ پچ کرد:
_تو تمکین نکنی شوهرتو، کی تمکین کنه؟
لعنت به آن تهدیدی که در عمق صدایش بود و مرا میترساند. همه چیز اینبار جدی تر از بارهای قبل بود.
با دیدن ترسی که در نگاهم لانه کرده بود گوشهی چشمانش چین خورد، مثل تمام وقت هایی که میخواست جلوی خنده اش را بگیرد!
دکمهی بندونکی یقهام را باز کرد و باز پچ زد:
_تو که نمیخوای دخترای شهری برای نیازهای شوهرت به جای تو از خودشون مایه بزارن؟
دمی که گرفته بودم در سینهام گره شد و اشکی که برای فروریختن مقاومت میکرد، از درد این حرف چنان سریع پایین چکید که تنها ردی از خیسی بر گونهام باقی ماند.
نحوه تهیه و مطالعه رمان حریق :
دانلود رمان حریق اثر فاطمه لطفی، به صورت نسخه الکترونیک و با رضایت رمان نویس، از طریق سایت و اپلیکیشن باغ استور امکان پذیر است. برای شروع از لینک زیر اقدام کنید:
بیوگرافی فاطمه لطفی :
فاطمه لطفی، اولین فرزند تابستانم! متاهل و دارای یک فرزندِ پسر. از وقتی که به یاد میآورم، نوشتن روحم را جلا میدهد. درتمام لحظات ، تمام احساساتم با نوشتن عجین شده! غمگین و اندوهگین باشم، مینویسم! شاد و خوشحال باشم، مینویسم! شاکی و معترض باشم، مینویسم! قدردان و شاکر باشم، مینویسم! شور رمان نوشتن هم در من ، هنگامی غوغا کرد که در پیچ و خم دوران نوجوانی شروع به خواندن عاشقانه ها کردم…. اصلا خواندن و نوشتن مایهی حیات اند! و در آخر… امیدوارم عاشقانه هایی که خلق میکنم را دوست بدارید!
آثار فاطمه لطفی :
رمان نوزاش بی پروا – مجازی رایگان
رمان نمادی از ماه – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان تپش (جلد اول) – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان خون زاده (جلد دوم) – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان حریق – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان در خلوت یک گرگ – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور