رمان حمام زاچی

بازدید: 6 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمانشناس
تاریخ انتشار: 26 تیر 1402
۲ تیر ۱۴۰۳ در ۶:۳۴ بعد از ظهر
دانلود رمان حمام زاچی

معرفی رمان حمام زاچی :

کشمکش‌های عاشقانه ای که در طول رمان حمام زاچی مطالعه می کنیم محور اصلی رمان حمام زاچی را تشکیل می‌دهد. شیرین زبانی و جسور بودن دختر داستان نیز بسیار قابل توجه است و مریم تقی زاده کرمانی به خوبی شخصیت دختر را به تصویر کشیده است.
رمان حمام زاچی در سال ۱۴۰۰ از انتشارات صدای معاصر به چاپ رسیده است. تعداد صفحات رمان حمام زاچی ۳۳۸ می باشد. تا کنون ۲ اثر از مریم تقی زاده کرمانی به چاپ رسیده است.

 

خلاصه رمان حمام زاچی :

مه‌لقا دختر جسور و قوی که جلوتر از زمان خودش زندگی می‌کند؛ با سنت‌های غلط می‌جنگد و باجسارت خود همه را به وجد می آورد. عاشقی دل‌خسته دارد که گاهی دوست دارد از دست زبان معشوقه شیرین زبانش سر به بیابان بگذارد.

 

مقداری از متن رمان حمام زاچی :

از جایم جستم، شانه ی چوبی ام را برداشتم و موهایم را شانه زدم. نگاهی در آینه انداختم؛ دو چشم شوخ و براق در آن دیدم که شور جوانی برق و جلایشان را گردن گرفته بود. لپ هایم گل انداخته بود و آب زیر پوستم دویده بود.

بودن در جوار آن خسروی خوبان را، سبب این همه تغییرات در خودم دانستم و از خیر غم خوردن برای غربتم گذشتم. محمد خم شد و گلی از میان گل های گلدان جدا و شروع کرد به پرپر کردنش. بازهم همان شمارش پرهای گل به سبک و روش خودش؛

«دوستم داره… دوستم نداره… دوستم داره…

***

یک دهه از روزی که زینت الملوک عروس نیمتاج آغا فارغ شده بود میگذشت و نیمتاج آغا گرمابه محل را برای حمام زاچی عروس پسر زایش قُرق کرده بود. توی دلش قند آب می کرد و قبراق از این همه ،خوشی همه خاله خانباجیهای فامیل محترم ملوک الطوایفی خودش و عروسش را برای یک دورهمی زنانه وعده گرفته بود گرمابه محل قرار بر این مدار بود که برای شام هم یک سور و سات مفصل تدارک ببینند و زنانه و مردانه کوچک و بزرگ همه را ولیمه بدهند گوسپند زمین بزنند و بچه را عقیقه .کنند.

از کله سحر، خدم و حشم مشغول آمد و شد و پخت و پز .بودند نیمتاج خانوم فرموده بودند برای پذیرایی مهمانهای مجلس حمام زاچی، کوفته برنجی و شامی لپه بپزند با دلمه برگ مو . چند تا کوزه ترشی لیته و سیر هفت ساله و یک بغل سبزی خوردن با تربچههای نقلی و پیازچه های گل مریمی و یک قرابه شربت سکنجبین هم تکمیل کننده بزم و محفل شادشان باشد نان تافتون تازه را هم سپرده بودند شاگرد نانوای محل سر صلات ظهر موقع تیغ آفتاب داغاداغ ببرد بدهد به استای حمام زاچی.

بمانی ندیمه نیمتاج آغا در پی تهیه ملزومات و وسائل حمام اولیا مخدره و عروس پسر زایشان از کله سحر خروس خوان عینهو فرفره دور خودش می چرخید فرش و قالیچه طاس و دولیچه لنگ و قطیفه کیسه و سفیدآب صابون سفید سدر و حنا، زیر انداز و روانداز شانه سر و سنگ پا از این پستو به آن پستو در جستجو و تکاپو گلدوزی روی لنگ نیمتاج آغا کار دست مادام سینگر بود و میتوانست حسابی توی چشم و چال منور الزمان خانوم باشد و روی دست بقیه مدعوین هم بلند بشود.

خوش نداشت از عروس پسر زایش کم بیاورد و پشت بندش هم غم بیاورد ترمه ابریشم ملیله دوزی ، دور پیچ رخت و لباس خانوم خانوما می شد و اشرفیهای پای گیس بافتش ، انعام دلاک حمام و استای کیسه کش.

آفتابه لگن هفت دست شام و نهار هم هنر آشپز خوش دست. خدم و حشم ناشتایی خورده و نخورده وسائل حمام زاچی را طبق کردند و با سلام و صلوات راهی گرمابه محل شدند.

کوکب خانوم دایره زن را هم وعده گرفته بودند تا با تیر و تبارش گرم کردن مجلس را به دست بگیرند.

مجمعه مسی لب کنگرهای راست کار زینت الملوک آغا بود و به دستور نیمتاج خانوم با گرد آجر خاک مال شده و حسابی برق افتاده بود نیمتاج خانوم قدغن کرده بود که عروس تازه زاچش روی خشت داغ حمام بنشیند و قدغن کرده بود که آب سرد را سر بکشد به حمامی سپرده بود کف مجمعه مسی یک کیسه نوی آب ندیده بگذارد و یک تخم مرغ دو زرده رسمی را بشکند و زردهها رو رویش ول بدهد، روی همان کیسه آب ندیده ملتفتی؟ مطلب دستت آمد؟

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان حمام زاچی :

از طریق انتشارات صدای معاصر و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد.

 

بیوگرافی مریم تقی زاده کرمانی :

مریم تقی زاده کرمانی متولد پنجم تیر ۱۳۶۲ در شهر مشهد متولد شده است. دیپلمش را در رشته علوم تجربی دریافت کرد. نوشتن را به طور جدی از سال ۱۳۹۶ شروع کرده است.

 

از مریم تقی زاده کرمانی همچنین یک رمان دیگر به چاپ رسیده است :

رمان سیب گلاب – انتشارات صدای معاصر

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها