رمان دشمن عزیز من

بازدید: 10 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 18 فروردین 1403
۲ تیر ۱۴۰۳ در ۵:۳۷ بعد از ظهر
دانلود رمان دشمن عزیز من از نیلوفر لاری

معرفی رمان دشمن عزیز من :

در رمان دشمن عزیز من به قلم نیلوفر لاری نویسنده با مهارت زیبایی از پیچیدگی عشقی مینویسد که هر لحظه شخصیت های داستان را دچار تحولی نو میکند. شخصیت های رمان خاکستری هستند و مخاطب با داستانی پر تعلیق روبروست. در عین حجم بالای کتاب اثری از اطناب در کتاب نمی‌بینید. مخاطب با اشتیاق زیادی تا انتها رمان را دنبال می‌کنید. این کتاب در سال ۱۴۰۰ به چاپ رسیده و ۹۶۱ صفحه می باشد.

 

خلاصه رمان دشمن عزیز من :

رمان دشمن عزیز من به تحریر نیلوفر لاری روایت زندگی ترمه است.دختری که برای رسیدن به آرزوهایش تن به ازدواج با پسر خاله اش کامران میدهد. پسری که عاشقانه پای عشقش می ایستد. ترمه بعد از ازدواج به خواسته ی همسرش به طبقه ی بالای خانه ی برادر شوهرش کوروش، اساس کشی میکند. کورش و ترمه همیشه با هم کل کل داشتند و ترمه احساس می‌کرده که این احساس به خاطر تنفر است اما با همسایه شدنشان متوجه احساس واقعیش به او میشود. حس عشقی که ممنوعه است و برای خنثی کردن و خاموش کردن این احساس هزاران بار میجنگد. یک جنگ عمیق و شدید با خودش…

 

مقداری از متن رمان دشمن عزیز من :

دانشگاه رفتن دخترها رسم نبود. بابا اصلا به درس خواندن دخترها و شاغل شدنشان اعتقادی نداشت. میگفت یک دختر فقط باید سوادش در حد سیکل یا فوقش دیپلم .باشد از نظر او مدرک دیپلم به بالا دختر را یاغی میکرد و توقعش را از زندگی بالا میبرد. می گفت – دختر باید یاد بگیره که چطور هم مادر و همسر خوبی باشه هم خانم خانه دار کدبانو باقیش همه ش قروفره من مخالفم. من مخالفم را همچین محکم و استوار میگفت که جای شک و شبهه ای برای آدم باقی نگذارد مامان هم مثل بابا فکر میکرد و لااقل در این مورد تابع نظر و تصمیم او بود. – هرچی بابات بگه. اما پنهانی به من گفته بود بعد از این که ازدواج کنی میتونی درس بخونی کامران اونقدر عاشقته که با ادامه تحصیلت موافقت میکنه حتی میتونی براش شرط ادامه تحصیل بذاری همین حلقه یکی از بزرگترین شانسها و افتخارات زندگی ام این بود که از بین تمام پسران شالی محله دهستان کوچکی در غرب مازندران پسر کوچک خاله مه لقا از بچگی عاشق من بود. کامران با آن قد و قامت رعنا و چهره ی جذاب و دلنشین و خلق وخوی آرام و مهربانش آرزوی نصف دختران دم بخت محل بود همین پریروز همکلاسی هایم دورم زده بودند و با نوعی حسادت دخترانه از چندوچون خواستگاری میپرسیدند. سلما گفته بود: – خوش به حالت ترمه فقط دو تا پسر خوشتیپ تو منطقه ی نور و نوشهر بود که یکیش توی تور تو افتاد و خدا میدونه برادرش قسمت کدوم دختر خوش شانس دیگه ای میشه. که فامیلشونی خودش از مواهب الهیه دیگه چه برسه که زن یکی از اونام بشی. کامران بعد از این که در امتحات دیپلم رد ،شد به سربازی رفت و از سربازی چه نامه های عاشقانه ای که برای من ننوشته بود من هم یکی دوبار به اصرار مامان و خاله مه لقا جواب نامه اش را دادم البته با متن و جملاتی کاملا متین و موقرانه. توی نامه های بعدی گفته بود روزی صدبار نامههای من را میخواند و خط به خطش را از حفظ است. همین تازگی ها از سربازی برگشته بود و هنوز کاروبار مناسبی .نداشت اما بابا میگم کامران جنمش را دارد آن قدر زرنگ و با عرضه هست که بتواند زندگی اش را بسازد و گلیم خودش را از آب بکشد .بیرون برای من که در شالی محله زندگی میکردم با تمام محدودیتهایی که داشت ازدواج با کامران میتوانست شبیه یک رویا باشد. به خصوص که ما دخترهای این منطقه حق انتخاب چندانی نداشتیم. توی شالی محله تعداد پسران خوب و خانواده دار که دستشان به دهانشان میرسید به تعداد انگشتان دست بود و توی این مختصات جغرافیایی ،محدود کامران در نوع خودش یک مرد ایده آل بود. به خصوص که دیوانه وار دوستم داشت و از بچگی در آرزوی ازدواج با من بود. فقط تنها عیب کامران این بود که برادر کوروش بود. آه کوروش. جانور دوپایی که بیشتر بهش میخورد اسمش چنگیزیا تیمور و گفت اسکندر مقدونی باشد تا کوروش البته از تمام جذبه ،مردانه به وفور نعمت بهره مند بود و حتی از کامران هم جلو زده بود اما لعنتی ترین پسری بود که به عمرم دیده بودم. هر چقدر که کامران از بچگی عاشقم بود کوروش بیخود و بی جهت از بچگی از من بدش می آمد. انگار که من با تولدم جایش را توی این دنیا تنگ کرده بودم که البته این تنفر دو طرفه بود من هم بفهمی نفهمی از دیدنش کهیر میزدم از همان موقع که به تلافی خراب کردن بازی فوتبالشان توی محله توسط من عروسک پارچهای مورد علاقه ام را دزدید و بعد سرش را کند و روی یک تکه چوب قرار داد و شبانه دم در حیاط مان گذاشت تخم کینه اش را توی دلم کاشت و بعد از آن مدام با هم پنهانی در حال دشمنی بودیم به خصوص وقتی که اسمم را با تحقیر و تمسخر صدا میزد و میگفت ” تر” یا حتی بدتر از آن” ترتر” و من خونم به جوش میآمد و دلم میخواست با دستهایم خفه اش کنم.

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان دشمن عزیز من :

رمان دشمن عزیز من از طریق انتشارات شقایق و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد.

 

بیوگرافی نیلوفر لاری :

خانم نیلوفر لاری ۴۲ ساله متولد سال ۱۳۶۰ هستند.

 

آثار نیلوفر لاری :

رمان کسی پشت سرم آب نریخت۱ _ کتاب چاپ شده از انتشارات البرز
رمان کسی پشت سرم آب نریخت۲ _ کتاب چاپ شده از انتشارات رخ مهتاب
رمان یادش بخیرنازلی _ کتاب چاپ شده از انتشارات انسان برتر
رمان دو آتیشه _ کتاب چاپ شده از انتشارات پگاه
رمان ازلج تو _ کتاب چاپ شده از انتشارات مهتاب
رمان قرار نبود _ کتاب چاپ شده از انتشارات فرهنگ اندیشمندان
رمان شاهکار _ رمان مجازی باغ استور
رمان عشق را سانسور کردند _ رمان مجازی باغ استور
رمان دشمن عزیز من _ کتاب چاپ شده از انتشارات شقایق
رمان من یک ملکه ام _ رمان مجازی باغ استور
رمان قراری که عاشقانه نبود _ رمان مجازی باغ استور
رمان غم پرست _ کتاب چاپ شده از انتشارات آسیم
رمان عشق دات کام _ کتاب چاپ شده از انتشارات انسان برتر
رمان در دایره ی قسمت _ کتاب چاپ شده از انتشارات انسان برتر
رمان ناز نازان (به تلخی زهر ۱) _ کتاب چاپ شده از انتشارات آسیم
رمان ناقوس خاطره ها (به تلخی زهر ۲) _ کتاب چاپ شده از انتشارات آسیم
رمان افتان و خیزان (به تلخی زهر۳) _ کتاب چاپ شده از انتشارات باغ فکر
رمان راز بقا (به تلخی زهر ۴و ۵) _ کتاب چاپ شده از انتشارات آسیم
رمان ستاره های بی‌نشان _ کتاب چاپ شده از انتشارات البرز
رمان امیدی به بهار نیست _ کتاب چاپ شده از انتشارات انسان برتر
رمان مزایده ی یک قلب شکسته _ کتاب چاپ شده از انتشارات علم
رمان به خدا نامه خواهم نوشت _ کتاب چاپ شده از انتشارات البرز
رمان فردا بدون من _ کتاب چاپ شده از انتشارات شقایق
رمان ناخوانده _ کتاب چاپ شده از انتشارات آسیم
رمان تقدیر من این بود که _ کتاب چاپ شده از انتشارات دردانش بهمن
رمان چشمهایت _ کتاب چاپ شده از انتشارات ذهن آویز
رمان سر سپرده _ کتاب چاپ شده از انتشارات انسان برتر
رمان با تو هرگز _ کتاب چاپ شده از انتشارات رخ مهتاب
رمان مرا ببخش _ کتاب چاپ شده از انتشارات آسیم
رمان به خاطر تو _ کتاب چاپ شده از انتشارات رخ مهتاب
رمان بهار من باش _ کتاب چاپ شده از انتشارات آسیم
رمان تنها در بهشت _ کتاب چاپ شده از انتشارات علی
رمان شاهزاده رویاها _ کتاب چاپ شده از انتشارات پیکان
رمان از عشق گریزانم _ کتاب چاپ شده از انتشارات محراب دانش
رمان چله نشین عشق _ کتاب چاپ شده از انتشارات انسان برتر
رمان دنیای من ریحان _ کتاب چاپ شده از انتشارات پگاه
رمان یکی را دوست میدارم _ کتاب چاپ شده از انتشارات مهتاب
رمان گرشاسام و قهرمانان جاوید _ انتشارات برگ شقایق
رمان دوباره با تو _ کتاب چاپ شده از انتشارات انسان برتر
رمان گندم و سیب و دروغ _ کتاب چاپ شده از انتشارات فصل پنجم
رمان هزار و یک شب من _ کتاب چاپ شده از انتشارات فصل پنجم

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها