رمان روژیار

بازدید: 5 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 20 فروردین 1403
۲ تیر ۱۴۰۳ در ۵:۳۶ بعد از ظهر
دانلود رمان روژیار از سارا.ص

معرفی رمان روژیار :

رمان روژیار نوشته ی سارا.ص روایتگر زندگی دلا ست. دختری که به تنهایی بزرگ شده، پدر و مادرشو تو یه حادثه از دست داده و بعداز اون کل خانواده بهش پشت کردن بدون اینکه حتی به دلا بگن چرا دارن ترکش میکنن و همیشه این سوال تو ذهن دلا موند که چرا من؟؟
حالا اون دختر بزرگ و جسور و توانمندی شده. دختری باهوش که رو پای خودش ایستاده و زندگیشو ساخته. پر از ناز اما قویه…
یه سفر دوستانه دوباره همه ی گذشتش رو برمیگردونه. اینبار تواین مسیر تنها نیست و یکی هست که میخواد همه جوره بهش ثابت کنه میتونه تنهاییای دلا رو پر کنه اما این مرد خودش مربوط به گذشته ی دلاست…

 

مقدمه رمان روژیار :

سلام دوستان اثر جدید من، رمان روژیار داستان دختری به اسم دلا هست…
دختری که تو ۱۶ سالگی پدر و مادرشو از دست میده و کل خانواده بدون اینکه چیزی به دلا بگن یا دلیل کارشونو توضیح بدن بهش پشت میکنن.
دلاهم سعی میکنه اونا رو فراموش کنه و سوالای تو سرشو نادیده بگیره ولی اون به هرسختی بوده بزرگ میشه مستقل و قوی میشه یه دختر زیبا باناز خدادادی…
دختری که به آسونی شکست نمیخوره… جسوره و خوب بلده از پس زندگیش بر بیاد…. حالا به اصرار دوستش بعد از سالها میخواد یه سفر بره. سفری که دوباره گذشتش رو برمیگردونه اما اینبار دلا تنها نیست…
یه مرد که از هیچی خبر نداره و میخواد به دلا نزدیک شه اما سرنوشت همیشه اونجوری که ما میخوایم پیش نمیره… مردی که میخواد ایندشو با دلا بسازه خودش از دله گذشته ی پر از راز دلا اومده….
در رمان روژیار اهمیت زخم های روحی که ممکنه آدم از سنین کم تجربه کنه رو سعی کردیم نشون بدیم و تاثیر اونها روی آینده و زندگی فرد.
زخمهایی که حتی با تراپی های پی در پی بازم بایه یاداوری دوباره سر باز میکنن و تو رو درگیر خودشون میکنن. زخم های روح هیچوقت به اندازه ی جسم جدی گرفته نمیشن اما تاثیرشون اگه بیشتر نباشه کمترم نیست.
پس بیاید به زخم هایی که روی روح و روانمون به هردلیلی ایجاد میشن اهمیت بدیم و درمانشون کنیم…
حالا دختر قصه ی ما بعد از ده سال رفته سراغ زخم های روحش به امید خوب شدنشون ولی آیا واقعا خوب میشن؟ یا زخم عمیقتری اینبار به قلبش وارد میشه؟

 

خلاصه رمان روژیار :

رمان روژیار به قلم سارا.ص سرگذشت دختری به اسم دلا و روایته ده سال تنهایی و پشت کردن خانواده به اونه…
و حالا مردی وارد زندگیش میشه که از دل همون گذشته هست اما هیچکدوم از اونا خبر ندارن…

 

مقداری از متن رمان روژیار :

یه دختر ۲۴ ساله بودم، اگه از بیرون کسی منو میدید شاید هیچوقت نمیتونست زندگیمو حدس بزنه.
منم نمیخواستم که هرکسی داستان زندگی منو بدونه.
نگاهم رو عکس سه نفره ی کوچکی که روی میز ارایش گذاشته بودم قفل شد.
۱۶سالم بود که تویه تصادف جاده ای پدر و مادرم رو باهم از دست دادم. خودم نزدیک به دو هفته توکما بودم و وقتی به هوش اومدم بی کس ترین شده بودم.
یادمه وقتی فهمیدم که هر دو رو از دست دادم دلم میخواست چشمامو ببندم و دیگه باز نکنم اما دنیا برای من خواب های دیگه ای دیده بود.
هیچکدوم از مراسمای پدر و مادرم رو نتونستم شرکت کنم و وقتی برای اولین بار برگشتم خونه انقدر حالم بد شد که همونجا غش کردم.
اما بازم سرپا موندم. زنده موندم و ادامه دادم.
چه شبایی که تا صبح گریه میکردم و صبح با چشمای ورم کرده میرفتم مدرسه….
وقتی از بیمارستان برگشتم فقط یک ماه خونه ی مادربزرگم موندم بعد از اون مادر بزرگم کلید خونمون رو بهم داد و گفت:
-حالا که حالت بهتر شده بهتره برگردی خونتون منو پدربزرگت از پس یه دختر جوون بر نمیایم.
همین….!
این تنها حرفی بود که بهم زد و آخرین باری بود که دیدمشون. فردا صبح همه ی وسایلامو جمع کردم و برگشتم خونه ای که دیگه برام شبیهه خونه نبود.
باورم نمیشد که در عرض دو ماه هر کسی که داشتم و از دست دادم و حالا تنها کسایی که برام موندن هم منو نمیخوان.
دو تا دایی داشتم که خارج از کشور بودن و چند سالی میشد که ندیده بودمشون. یه عمه هم داشتم که کردستان زندگی میکرد و سال تا ماه به ما سر نمیزد.
دلا تنها شدی…
خودت باید از پس خودت بر بیای….
حالا دیگه تو فقط خودتو داری….
گریه هاتو کردی… غصهاتم خوردی….حالا وقت برگشتنه…
باید خیلی قوی باشی… پدرت همیشه همینو ازت میخواست… هیچکس قرار نیست بشه قهرمان زندگی تو….
تو خودت باید زندگیتو بسازی… خودت باید قهرمان زندگیت بشی….

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان روژیار :

دانلود رمان روژیار اثر سارا.ص، به صورت نسخه الکترونیک و با رضایت رمان نویس، از طریق سایت و اپلیکیشن باغ‌ استور امکان پذیر است. برای شروع از لینک زیر اقدام کنید:

Rozhyar Novel

 

بیوگرافی سارا.ص :

سارا.ص ‌هستم، از ۱۸سالگی شروع به نوشتن کردم، درابتدا با نوشته های کوچک برای دوستان خود شروع کردم و با تشویق و استقبال دیگران مواجه شدم و بعد از مدتی جسارت نوشتن یک داستان را پیدا کردم.درابتدا بانوشتن پارت های روزانه در تلگرام شروع کردم و درحاضر در پیج اینستاگرام به فعالیت خود ادامه میدهم.مشوق اصلی من خانوم پونه سعیدی بودن که افتخار همکاری باایشون رو در رمان ماه خون داشتم.

 

آثار سارا.ص :

رمان ماه خون – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان صحرا – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان ناجی – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان روژیار – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان کاژه – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان دیدار اول – مجازی فروشی
رمان نبض دیوانگی – مجازی فروشی
رمان گمراهی – مجازی فروشی

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها