رمان زمین به شکل احمقانه ای گرد است

بازدید: 5 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 12 فروردین 1403
۲ تیر ۱۴۰۳ در ۵:۳۷ بعد از ظهر
دانلود رمان زمین به شکل احمقانه ای گرد است از نغمه نائینی

معرفی رمان زمین به شکل احمقانه ای گرد است :

رمان زمین به شکل احمقانه ای گرد است نوشته ی نغمه نائینی روایت زندکی دختری به نام آیناز است. دختری که خاطره ی عشقی نافرجام دارد و به ظاهر زندگی آرام و خوبی را می گذراند. همه چیز خوب پیش می روند تا اینکه ملاقاتی اتفاقی ورق زندگی او را بر می گرداند و کینه ی قدیمی در دلش زنده می شود که….
رمان زمین به شکل احمقانه ای گرد است در سال ۱۳۹۹ از انتشارات سخن به چاپ رسیده است. تعداد صفحات این رمان ۴۹۶ می باشد.

 

خلاصه رمان زمین به شکل احمقانه ای گرد است :

رمان زمین به شکل احمقانه‌ای گرد است به قلم نغمه نائینی روایت آیناز است. او عشقی پنهان و نافرجام از گذشته را به یادگار دارد، اما اتفاقاتی می افتد که درد کینه‌ی پنهان او قرار است تازه شود. ملاقاتی اتفاقی که آرامش ظاهری زندگی ‌آیناز را بر هم می زند و ….

 

مقداری از متن رمان زمین به شکل احمقانه ای گرد است :

به زور گفتم هیچی نگو…فقط برو.
تا سرگرداندم،زانوهاش خم شد و روی برف‌ها افتاد.لحظه‌ای پاهام خشک شد، نگران از گوشه‌ی چشم حواسم بهش بود.سرش هم مثل زانوهاش خم شده بود.
طاقت نیاوردم.لب‌هام را محکم گاز گرفتم و مستاصل گفتم: پاشو وایسا…محکم باش…از مردای ضعیف متنفرم.
آرام سربلند کرد و چشم‌های سرخ و خیسش را به من دوخت.اگر یک لحظه دیگر می‌ماندم،من هم تا می‌شدم و بغضم می‌شکست.نگاهم را از چشم‌هاش کندم، به طرف ماشین رفتم و همه چیز تمام شد…

***

خانوم آقا میگوید: بیا ننه، این زعفرونو بده آهو، تیلیفون مسافر داریم، خسته و گشنه نگهشون داریم.
پر از زعفران را بر میدارم، به مامان آهوا میدهم. بعد به بابا زنگ میزنم که میگوید ســر
هاون معامله هستند و منتظرشان نباشیم.
رو به حیاط وارد میشوند. دارم سفره را باز میکنم که ماهان و سالار از در سالار میگوید: سالم بر خانوم خانومای خودم!
خانوم آقا دست دراز میکند طرف سالار.
– علیک سالم مغز هلم!
بعد سر سالار را که خم شده، می‌گیرد و می‌بوسد. سالار راست که می‌شود، می‌گوید: چشمت روشن آیناز خانوم!
می‌گویم: برای چی؟!
– رسیدن مسافراتون!
ماهان آرام لبخند میزند. میگویم: چشم دلت روشن!
خانوم آقا می گوید: دلنگ دولونگ دیگ و دیگچه می‌اومد… آوردن؟
سالار میگوید: بله. با ماهان گذاشتیم توی حیاط… رسیدم، دیدم وانتیه تو کوچه منتظره. من گفتم در بازه؛ ببره توی حیاط. فکر کردم یکی هســت ازش تحویل بگیره…
میگویــم: ا یادم رفت بگم.
سالار لبخند میزند.
– قربون حواس جمعت!
بعد بر میگردد سمت آشپزخانه.
– رسیدن بخیر دختر عمو! تبریز نه خبر؟ علی آقا چرا نیومد؟
خاله آسیه می‌گوید: ساغول. امن و امان… علی آقا امشب راه میافته. سر کار بود.
مارال بلند می‌شود به من کمک کند. از کنار سالار که رد میشود، سالار می‌گوید: شما خوبین؟!
مارال بدون نگاه میگوید ممنون و طرف دیگر سفره را می‌گیرد. زیر چشمی نگاهش میکنم
سفره را باز میکند. همانطور آرام میگوید:
زهرمــار!
و لبخند می‌زنم.
ماهان می‌آید به کمک ما تا وســایل ســفره را بچیند. خانوم آقا اشــارهای بــه من می‌کند و لب می‌گزد که اجازه ندهم ماهان کار کند.
مارال می‌گوید: خانوم آقا! ماهان عادت داره کمک کنه.
خانوم آقا به ماهان لبخند می‌زند.
– پیر شی… ایشاالله سفره‌ی عروسیت پهن بشه.
ماهان باز لبخند میزند. خاله آسیه با دیس برنج از آشپزخانه بیرون می‌آید.
– خدا از دهنت بشنوه زن عمو.
عمه تو با هم ظرف‌های ترشی که در دست دارد به من می‌دهد.
– ایشاالله به همین زودی!
سالار با دست خیس از دستشویی بیرون می‌آید.
– کی داره میره قاطی مرغا؟!
راحله از آشپزخانه می‌گوید: هر کی هست، تو یکی نیستی! بشینین سر سفره غذا سرد نشه.
بعد با شیرین، خورشت‌ها را می‌آورند.
ســالار می‌گوید: حالا کی خواســت زن بگیره که اولتیماتوم می‌دی من نیســتم؟! مگه عقلمون کمه؟!
بعد بلند می گوید: زن دایی؟ بیا دیگه؟
مامان آهو میگوید: شروع کنید من ته دیگو بکشم، میام.
شیرین چادرش را روی شکم و پاهاش می کشد.
– ته دیگ شب خوردن داره!
عمه توران کنارش می نشیند.
– سالار جان! سر گل ته دیگ امشب و بیار واسه شیرین خانوم.
ســالار میگوید: چشم! تا آخرین شب ته دیگو میارم براشون اما مگه ته دیگم ســر گل داره؟!

عمه توبا برای خاله آسیه برنج می‌کشد.
– حالا ته گل ته دیگو بیار! فقط یادت نره؟
خانوم آقا قبل از شروع خوردن می‌گوید: آقات اینا ناهار می‌خورن؟
می‌گویم: بله!
و چون میدانم همیشــه نگران خورد و خوراک شــوهر و پســرش بوده و هســت، با شــیطنت می‌گویم: فوقش هم گرسنه می‌مونن، وقتی اومدن خونه می‌خورن دیگه!
خانوم آقا قاشق را در بشقاب می‌گذارد و می‌گوید: وا؟!

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان زمین به شکل احمقانه ای گرد است :

رمان زمین به شکل احمقانه ای گرد است را می توانید از طریق انتشارات سخن و کتاب فروشی های معتبر تهیه کنید.

 

بیوگرافی نغمه نائینی :

نغمه نائینی متولد سال ۱۳۶۰ می باشد. تحصیلات خود را در رشته تئاتر از دانشکده هنر و معماری به پایان رسانده است. فعالیت خود را در زمینه طراحی صحنه و لباس و نگارش برنامه های تلویزیونی از سال ۱۳۸۳ آغاز کرد. همچنین فعالیت خود را در زمینه رمان و داستان از سال ۱۳۹۱ در سایت مجازی نودهشتیا آغاز نمود.

 

آثار نغمه نائینی :

رمان دلکوچ – انتشارات سخن
رمان کافه ژپتو ( رمان سرب ) – انتشارات سخن
رمان زمین به شکل احمقانه ای گرد است – انتشارات سخن
رمان آینه ای در برابر آینه ات می گذارم – انتشارات سخن
رمان همسفر گریز – انتشارات سخن
رمان دل باز – انتشارات سخن

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها