رمان ساقه های رقصان

بازدید: 11 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 28 مهر 1402
۲ تیر ۱۴۰۳ در ۶:۳۰ بعد از ظهر
دانلود رمان ساقه های رقصان

معرفی رمان ساقه های رقصان :

در رمان ساقه های رقصان پروانه قدیمی به خوبی توانسته از معضلات اجتماعی طلاق و آثار مخربی که به روی فرزندان طلاق به جای می‌گذارد بنویسد. همچنین به خوبی خشم و نفرت هایی که مخرب احساست خوب درون آدم هست رو به نمایش گذاشته و مشکلات اجتماعی رو در قالب داستان به اجرا گذاشته.

 

مقدمه رمان ساقه های رقصان :

به نام نامی حق
غم که نوشتن ندارد
نفوذ میکند در استخوانهایت
جاسوس میشود در قلبت آرام آرام از چشمانت فرومی‌ریزد
پنهان کردنش قلبی میخواهد
به وسعت شالیزارهای خیس باران زده
می شکنی و خم میشوی
تنها سكوت چاره ی درد است.

 

خلاصه رمان ساقه های رقصان :

دختری بر اثر دشمنی پدر و دوست پدرش که شوهر مادرش میشه از یک خطر بزرگ مثل دزدیده شدن و فروخته شدن به اعراب توسط پسری که از قضا پسر همون دشمن هست نجات پیدا می‌کنه و در این مسیر تازه متوجه علت دشمنی پدر و ناپدری خودش میشه اما پدرش به خاطر دستی که توی اختلاس داشته گیر اتفاقات ناهنجاری می‌افته.

 

مقداری از متن رمان ساقه های رقصان :

ساقه های رقصان

خودکاری از جیبش بیرون کشید و آنچه در ذهنش تیتروار میگذاشت، به روی کاغذ آورد.

ای رفته در غبار

رفتنت تو را خوش بود و مرا نابودی

ای مظهر مهربانی

مهربانی ات را به چه قیمت در کوی دیگری بردی؟

ای بی وفاترینم

تنهاییام را با که تقسیم کنم در شبهای بی ستاره؟

ای فرشته ی سنگدل

کاش زمان رفتن بالهایت را جا نمی گذاشتی.

اشکش بی اراده روی گونه سر خورد و روی کاغذ چکید. آهی از انتهای قلبش کشید. کاغذ و خودکارش را کنار گذاشت. کمی جلوتر رفت و پایش را داخل آب فرو برد.

مدتها بود اجازه ی رفتن به ساحل را نداشت. تنها مونس و سنگ صبورش را هم از او گرفته بودند. به همین رودخانه ی ساکت و بی ادعا قانع بود.

سخت بود جوان باشی و همدمت دایی های پیر باشد بدون هیچ رفت و آمدی. روزهایت را در نهایت سکوت به شب برسانی بدون هیچ هیجان و انگیزه ای.

زمانی که به این روستای دور افتاده آمده بودند سال اول دانشگاه بود و به خاطر همین مهاجرت ناخواسته نزدیکترین شهر به این روستا را به عنوان محل تحصیلش انتخاب کرده بود.

از یک سال قبل که دانشگاهش هم تمام شده بود و دیگر رفت و آمدی به شهر نداشت، از همیشه تنهاتر شده بود. بعد از ساعتها با یادآوری غذایی که روی اجاق بود و بی بی ناز به او سپرده بود هراسان از جای برخاست عینکش را روی چشم گذاشت و به سمت خانه ی سوت و کور همیشگی اش گام برداشت.

پروانه قدیمی

تقریباً غروب شده بود و صدای اذان را از مسجد روستا می شنید. همین که وارد کوچه ی باریک و کوچکشان شد موتورسوار را روی موتورش دید. پوزخندی زد مردک دیوانه هنوز منتظر بی بی ناز بود از کنار موتورسوار بدون هیچ حرفی گذشت کلید را درون قفل چرخاند موتورسوار پشت سرش ایستاد.

با اعتراض گفت:
-شد.

– ناز بانو کجاست؟

بدون اینکه به عقب بچرخد جوابش را داد

– سر قبر شوهرش.

وارد حیاط شد و قصد بستن در را داشت اما پای موتورسوار مانع از بستن در شد.

-می تونستی اینو همون موقع بگی.

شانه ای بالا انداخت و با لحن سردی گفت:

– نپرسیدی.

مرد کلاه کاسکتش را از روی سرش برداشت اما در تاریکی هوا صورتش قابل تشخیص نبود لامپ بالای در شکسته بود و نوری در اطرافشان نبود از نظر باران آن مرد بیش از حد مرموز بود مرد با کنجکاوی پرسید:

-شما همیشه آن قدر مختصر و مفید جواب میدین؟

شانه ای بالا انداخت و با فشاری در را .بست صدای مرد را از پشت در شنید.

– بیا با اون عینک تو دیوار نری، خانوم باکلاس.

عینکش را برداشت و وارد خانه ی نوساز و دوبلکس شد. ویلایی که برعکس خانه ی پدری اش کوچک و جمع وجور بود اما برای زندگی دونفره ی آنها کافی بود. بوی بدی به مشامش خورد آه از نهادش برخاست.

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان ساقه های رقصان :

از طریق انتشارات علی و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد.

 

بیوگرافی پروانه قدیمی :

خانم پروانه قدیمی ۴۹ ساله نویسنده چندین اثر چاپی و مجازی هستند.

 

رمان های پروانه قدیمی :

رمان نهایت آرامش_مجازی
رمان شعله های خاکستری_مجازی
رمان خاکستر یک احساس_مجازی
رمان قربانی یک بازی احمقانه_مجازی
رمان بغض شب_مجازی
رمان ساقه های رقصان_انتشارات علی
رمان شریان_مجازی
رمان آوار کبود_مجازی
رمان زوال موجها_انتشارات یوپا
رمان در جوار شیطان_مجازی
رمان سایه ها در گذرند_مجازی
رمان شاپرک تنها_مجازی
رمان نامحرمان_انتشارات آرسبان
رمان ردپای شب_انتشارات یوپا
رمان زهر شیرین_مجازی
رمان معبد ویران_مجازی
رمان خشم و غیرت_انتشارات علی
رمان رقص شعله ها_انتشارات علی
رمان کوچ قاصدکها_مجازی
رمان شاه بی دل_مجازی

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها