رمان عشق خاکستری

بازدید: 26 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 8 فروردین 1403
۲ تیر ۱۴۰۳ در ۵:۳۸ بعد از ظهر
دانلود رمان رمان عشق خاکستری از بنفشه و آرام

معرفی رمان عشق خاکستری :

رمان عشق خاکستری نوشته ی بنفشه و آرام سرگذشت دختریه که با رفتن به یه مهمانی اشتباه بدون هیچ شناختی وارد دنیای روابط نامتعارف با جهت گیری سلطه گری میشه . BDSM .
جایی که با مردی مرموز آشنا میشه، مردی که قرار داد های کاریش تو کلوپ های شبانه بسته میشه و رئیس شرکت واردات محصولات جنسی و نامتعارفه!
مردی که با کمک به آرام عملا اون رو وارد یه بازی خطرناک کرده. مخصوصا حالا که دوست آرام با تجاوز و مرگ مشکوک پیدا شده…

 

مقدمه رمان عشق خاکستری :

بخش زیادی از رمان عشق خاکستری برگرفته از واقعیت رخ داده می باشد. اما اسامی و مکان ها و موقعیت ها تماما مستعار و ساختگی است. این رمان یه ماجرای عاشقانه با پایان خوش هست که مناسب بزرگسالان چون به روابط زناشویی حول محور افراد با تمایلات ارباب و برده و BDSM میپردازه.

 

خلاصه رمان عشق خاکستری :

رمان عشق خاکستری به قلم بنفشه و آرام داستان واقعی زندگی دختری به نام آرام است. دختری که به یه مهمانی اشتباه میره. مهمونی که فکر میکرد تولده اما در واقع جایی برای آشنایی افراد با تمایلات ارباب و برده و BDSm بوده. وقتی میخواد مهمانی رو ترک کنه یه مرد مست اونو تو اتاقی زندانی میکنه اما با تلاش آرام و کمک لحظه آخری مردی ناشناس آرام نجات پیدا میکنه.
مردی که آرام رو به خونه می‌فرسته اما حضور آرام تو این مهمونی باعث ورودش به دنیای رابطه های متفاوت آدم های متفاوت میشه.
و مردی که نجاتش داده، رفته رفته وارد زندگی آرام میشه. مردی که هم خیلی براش خطرناکه اما درواقع تنها ناجی آرامه…
سیاوش لواسانی، کسی که قراره زندگی آرامو زیر و رو کنه. مردی که یک سلطه گر با نفوذه….

 

مقداری از متن رمان عشق خاکستری :

موهام قهوه ای خرماییه و پوستم روشنه. چشم و ابروم تیره تر از موهامه و درسته لاغرم اما استخونی نیستم. ماجرای من از روزی شروع شد که تولد دوستم دعوت شدم. تولدی که شلوغ ترین مهمونی بود که تو عمرم رفتم.
یه مهمونی شلوغ پر از مشروب و دود . هیچ شباهتی به تولد نداشت.منی که اهل مهمونی بودم خیلی ترسیده بودم . به لیلا دوستم که باهام اومده بود گفتم بهتره برگردیم .اونم کلی چرت و پرت بهم گفت که گند نزنم به مهمونی.مخصوصا که دوست پسرش هم قرار بود بیاد و میخواست خوش بگذرونه.
جو خیلی بد بودو دختر پسرا حسابی مست و تو هم بودن.وقتی حسین دوست پسر لیلا اومد یکم عکس گرفتیم و بعد هر دو رفتن وسطو من تنها شدم . یکم که گذشت یه پسر از جمع کناریم اومد سمتمو گفت برم پیششون و تنها نباشم. صورت مستش نشون میداد حالش خوش نیست .همه داغون بودن .گفتم نه و بلند شدم.
رفتم لباس هامو بگیرم تا خودم تنهایی برگردم خونه که یه نفر دستمو گرفتو کشید . تو گوشم گفت
– کجا سفید برفی؟
تقلا کردم برم اما منو کشید تو یه اتاق و درو قفل کرد
فضای اتاق نیمه تاریک بود و کسی که منو گرفته بود نمیدیدم . دستش سینه ام روفشردو من با جیغ دستشو پس زدمو خواستم هولش بدم اما چنگ زد به یقه لباسم که با آرنجم کوبیدم به زیر فکش .
این حرکتو برادرم بهم یاد داده بود
دقیقا جواب دادو اونم عقب کشید
به سمت در رفتم تا قفلو باز کنم که چنگ زد به موهام.
کوبیده شدم رو زمین
باورم نمیشد این اتفاق داره برام میفته
مثل تمام فیلم ها و کتابایی که میخوندم
دختر بدبختی که مورد تجاوز قرار میگرفت
اما نمیخواستم من اون بدبخت باشم
با وجود درد مکث نکردمو از زیر دستش در رفتم تو تاریکی دستم به چیزی خورد.
صندلی بود گرفتمو به سمتش پرت کردم
صندلیو پس زدو مچ دستمو گرفت که منم اینبار با پام زدم لای پاش
دوباره خودمو به در رسوندم
قفلشو دفعه قبل باز کرده بودمو فقط اینبار باید دستگیره رو میدادم پائین
در باز شد
صدای آهنگ و رقص نور افتاد تو اتاق
اما قبل اینکه برم بیرون دوباره بازومو گرفتو با داد منو کشید داخل
حس میکردم قراره تو این اتاق بمیرم
جیغ زدمو دستمو به سمت در بردم
اما منو پرت کرد رو زمین
دنبال چیزی گشتم که به سمتش پرت کنم
دستم به چیزی نمیرسیدو اونم می اومد سمتم
بلاخره دستم به چیزی خورد.
گرفتمشو پرت کردم سمتش
اومد پس بزنه منم چرخیدم رو زمین و به سمت در رفتم
داد زد
– نمیتونی از دستم در بری حروم زاده

همین لحظه برق اتاق روشن شد.
رو زمین بودمو فقط دوتا جفت کفش مردونه و شلوار مشکی اتو کشیده رو دیدم
نمیدونستم کیه
برا چی اومده
فقط خزیدم پشتش
انگار فرشته نجات من بود
برگشتم به مردی که باهاش درگیر بودم نگاه کردم
خون از ابروش زده بود بیرون و لباس هاش خاکی و نامرتب بود.
به نظر ۳۰ ساله میرسیدو حسابی مست بود.
کمی چاق و تا حدودی طاس
خیره به مردی که وارد شده بود نگاه کردو با ترس گفت
– آقا… کاوه گفت بریم خوش بگذرونیم
– کاوه غلط کرد با تو
انتظار شنیدن هر چیزی رو داشتم جز این مکالمه
و انتظار شنیدن هر صدایی رو داشتم جز این صدا
صدای مردونه و گرم اما پر از قدرت
با ترس سرمو بلند کردم
یه مرد جا افتاده حدودا ۳۵ ساله . با ته ریش و موهای جو گندمی
خوشتیپ بود اما ترسناک
چیزی تو ظاهرش اونو ترسناک کرده بود
شاید کت و شلوار مشکی و رسمیش با اون پیراهن مشکی تو چنین پارتی
یا شاید اخم بین ابروهاش
انگار رد نگاهمو حس کرد چون به من نگاه کرد
به من نگاه کردو حالا ترسناکتر از قبل بود
دوتا تیله خاکستری اما بدون احساس خیره به من بود
قلبم یخ شدو ترسیدم
نگاهش از رو چشمام افتاد رو لبم
حس کردم لبم خونی یا زخمی شده
چون نگاهش حالت عجیبی داشت
ناخوداگاه لبمو میکدم تا ببینم خونیه یا نه که اخمش غلیظ تر شد.
خم شدو بازومو گرفت و بلندم کرد
به یقه لباسم نگاه کردو مکث کرد
حالا این من بودم رد نگاهشو دنبال میکردم
با دیدن پارگی یقه ام و پیدا بودن گردی سینه هام سریع خودمو پوشوندم .
اخمش بیشتر شد
انگار کار اشتباهی کرده بودم
همینطور که بازوم تو دستش بود منو به سمت راهرو بردو بدون نگاهوکردن به مرد تو اتاق گفت
– برین تسویه حسابتون رو بزنین … دیگه نبینمتون… نه تورو … نه کاوه رو …

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان عشق خاکستری :

دانلود رمان عشق خاکستری اثر مشترک بنفشه و آرام، به صورت نسخه الکترونیک و با رضایت رمان نویس، از طریق سایت و اپلیکیشن باغ‌ استور امکان پذیر است. برای شروع از لینک زیر اقدام کنید:

Eshghe Khakestari Novel

 

بیوگرافی بنفشه :

بنفشه هستم متولد اوایل دهه ۷۰ ، متاهل و لیسانس تربیت بدنی. ساکن سوئیس و ایران هستم. در سال ۱۳۹۲ با پیشنهاد مشاورم برای آروم شدن ذهنم شروع کردم به نگارش وقایع زندگی خودم. این وقایع رو در یک کانال تلگرامی منتشر کردم و همین شروع داستان من شد. زندگی بنفش داستان زندگی خود من هست که رایگان روی باغ استور موجوده. اون زمان در شرف ازدواج بودم و حالا مامان دو تا فسقل هستم . عاشق داستان های واقعی هستم و کلا تو این زمینه فعالیت دارم و همیشه سعی کردم داستان های متفاوتی که مخاطب های رمانم تجربه کردند رو بنویسم. انگار هیچ‌چیزی آموزنده تر از خوندن تجربیات دیگران نیست. اما به شرط اینکه هیچوقت با خوندن ناقص یک داستان و ماجرا قضاوتش نکنیم. متشکرم .

 

آثار  بنفشه :

رمان زندگی بنفش ۱ – رایگان مجازی اپلیکیشن باغ استور
رمان زندگی بنفش ۲ – رایگان مجازی اپلیکیشن باغ استور
رمان نگاه – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان حس گمشده – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان عشق خاکستری – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان عشق سخت – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
دختری با قلب زرد – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان راز زمرد – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان به طعم تمشک – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان چشمان – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان حریر و حرارت – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان عطر شقایق – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان ماه خاموش – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان نغمه شب – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان انتهاج – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان آتش محبوس – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان نامستور – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان شوکای من – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان نگاریسم – مجازی فروشی

 

بیوگرافی آرام :

آرام هستم اهل کاشان ام اما به واسطه ازدواجم ساکن تهرانم. بعد از خوندن رمان زندگی بنفش با نویسنده اش ارتباط گرفتم و پیشنهاد دادم داستان زندگی من رو بنویسه. این شروع آشنایی ما شد و خودم تو نوشتن رمان خودم فعال شدم.
رمان عشق خاکستری داستان زندگی خودمه و بعد از اون هم داستان های واقعی دیگه ای با همکاری بنفشه عزیز و سارای عزیز نوشتم. الان هم در حال نگارش رمان نغمه شب با بنفشه جان و رمان هر هفت رنگ من با پونه جان هستم که هر دو داستان واقعی با پایان خوش هستند.

 

آثار آرام :

رمان عشق خاکستری – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان عشق سخت – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان ناجی – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان عطر شقایق – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان نغمه شب – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان هر هفت رنگ من – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها