رمان من تو

بازدید: 24 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 25 اردیبهشت 1403
۲ تیر ۱۴۰۳ در ۵:۳۳ بعد از ظهر
دانلود رمان من تو از مریم پیروند

معرفی رمان من تو :

رمان من تو نوشته ی مریم پیروند روایت سرنوشت دو خانواده ست که بر اثر قتلِ غیرعمدی، هر دو به هم گره می‌خورن و رابطه عاشقانه‌ ای بین آدم‌ های قصه رقم می‌خوره…
رمان من تو در سال ۱۴۰۰ از اپلیکیشن باغ استور منتشر شده است.

 

مقدمه رمان من تو :

من تنها آن روزها را زندگی کردم…
روزهایی که تو آمدی و مرا پر کردی از خودت، عطرِ خیالت و از وجودت که بعدها شد نفرتی که دست‌هایم را بی‌دلیل رها کردی و مرا از بهشتِ آغوشت، به برزخِ خیالت سپردی.
منی که گویی از زندگی، تنها تو را زندگی کردم…
تو می‌آمدی… یک روز دوباره می‌آمدی…
اما آن‌روزها…
می‌دانم…
می‌دانم….
دوباره تکرار نخواهند شد…

 

خلاصه رمان من تو :

رمان من تو به قلم مریم پیروند روایت زندگی دختری با نام ثمین است که بخاطر قتلِ غیرعمد پدرِ ارسلان توسط برادرش، رابطه‌ اش با ارسلان بهم می‌خوره.
این در حالیه که ثمین ازش حامله‌ ست و ارسلان میلی برای ادامه‌ی رابطه‌ اش با ثمین نداره.‌..
در تکاپوی پیگیری ثمین برای رضایت گرفتن از خانواده‌ی ارسلان، پای برادرِ بزرگتر ارسلان به ماجرا باز میشه و باعث ایجاد یه سری تغییرات توی زندگی ثمین میشه…

 

مقداری از متن رمان من تو :

من چطوری این دو ماه رو بدون تو و گرفتنِ دست‌های گرمت طاقت آوردم؟
چطوری تونستم دووم بیارم دور از تو و هوای نفس‌هات باشم؟
من هیچ، نمی‌خوام بگم این دوماه چی‌ها کشیدم، ولی تو بگو چطور دووم آوردی از من جدا بمونی، وقتی یه روزی دستمو روی قلبت گذاشتی و با شیفتگی بهم گفتی ” ببین، قلبم چطوری داره برات می‌زنه؛ این قلب مالِ توئه، خونه‌ی توئه، جز تو هیچکس صاحبِ قلبم نمیشه، اجازه نمی‌دم کسی هم مارو از هم جدا کنه”
جدا کردند و تو فقط ایستادی و تماشا کردی…
حالا من برات ممنوعه‌ای‌ام که حتی حق ندارم بهت نزدیک بشم…
حق ندارم باهات حرف بزنم و از خاطراتی که بینمون گذشته، چیزی به روت بیارم.
شرطِ خودت بود، گفتی “برو و هیچوقت به خاطرم نیار چی‌ بینمون گذشته”
یادم نیار منو تو یه روزی “ما” بودیم، که حالا دست بر قضا تو “تو” شدی و من “منِ تنها”
تیترهای ذهنم از مقابل نگاهم بالا رفتن… به شماره پلاکِ ماشینت نگاه می‌کردم، اما تیترها وحشی‌تر از اون ارقام بودن که منو به حالِ خودم بذارن.
تیترِ بی‌رحمی که نفس‌هامو به شماره انداخته بود، همش بهم تلنگر می‌زد، وقتی حرفامو بشنوی “جوابت چی خواهد بود؟”
منو تو که با هم این حرف‌هارو نداشتیم… داشتیم؟
کِی من برای گفتنِ چیزی پیشِ تو منگ می‌زدم، که امروز این حالم بود؟
قبل از اینکه تو از منو خانواده‌ام اینقدر متنفر باشی، منو تو برای گفتنِ هیچی، تا این اندازه دست و دلمون نلرزید، زانوهامون خالی نشدن، نفس‌هامون منقطع و بریده بریده نبودن…
اما حالا…. حالایی که بابک تموم آرزوهامون رو به نیستی برده بود، من حتی جرات نزدیک شدنِ به تو و ماشینت رو نداشتم.
البته من هنوزم همون ثمینِ عاشقی‌ام که حاضر بودم کلِ دنیارو دور بزنم تا تورو ببینم…
همه رو کنار بزنم، تا کنارِ تو باشم، تویی که بعد از کارِ بابک دیگه هیچوقت آدمِ گذشته نشدی.
یادته، یه روز دستمو گرفتی و به خونه‌ت بردی و در حالی‌که ذوقت قند توی دلم‌ آب می کرد، جای جای خونه‌ت رو نشونم دادی و گفتی ” قراره تو بشی کدبانوی این خونه، این خونه میشه خونه‌ی ما”
گفتی خونه‌ی “ما” نگفتی خونه “من” و “تو”، تو همیشه از واژه “ما” استفاده می‌کردی، هیچوقت دوست نداشتی منو از خودت جدا بدونی، که بگی ” من و تو”.
خونه رو با چشم و دلِ خندون تماشا کردم و تو اضافه کردی ” دوس دارم رو سر درش بنویسم خونه عشق” و بعدها اون خونه شد، خونه‌ی عشقمون…
خونه‌ای لبریز از خاطراتِ شیرین و ناب.
تو اون خونه چقدر با هم خاطره ساختیم، با تو کجاها که نرفتم، با تو چه تجربه‌هایی که کسب نکردم…
تو منو از دنیای خامی و خیال، پرتم کردی به دنیایی که دیگه منِ گذشته نباشم.
دخترِ چشم و گوش بسته‌ی مامانم نباشم.
تو منو از خودم گرفتی و تبدیل کردی به منی که حتی حالا که ازت جدا شدم، خاطره‌ها دارن بند بند وجودمو مثل بندهای پاره‌‌ شده‌ی تار، ویرون می‌کنن.
تو غریبه‌ای شدی که حتی حاضر نشدی این قرارمون توی خونه‌ت یا محل کارت باشه، منو کشوندی به کوچه پس کوچه‌هایی که هیچکس نبینه، دختری که یه روزی عاشقش بودی، دوباره باهات قرار گذاشته.

دختری که یه روزی حلقه‌ی عشقت رو توی دستش گذاشتی و گفتی ” این نشون کافیه تا بهت بگم چقدر عاشقتم و می‌خوام تا ابد مالِ خودم باشی، نمی‌خوام کسی پیدا بشه یهویی تورو تورو ازم بگیره”
اگه من مالِ تو بودم، پس معنای این جدایی چیه؟
پس خاطره‌هامون کجان؟
چطور تونستی منو از حلقه‌ی زندگیت دور کنی؟
ببین حتی اون‌حلقه هم نتونست ثابت کنه، دوامِ عشق که به این چیزها نیست، دوام عشق که فقط به حرف زدن نیست، به قول و وعده دادن نیست، من از تو توقع بیشتری داشتم که بعد از بادی که به یکباره وزید، تو مثل بید نلرزی و همه خاطراتِ خوبمون رو به دست باد نسپاری!
اما سپردی، سپردی ارسلان…
کنارِ ماشینش ایستادم…
بذار یه واقعیت دیگه رو هم بگم بعد این درِ لعنتی رو باز کنم.
می‌دونم وقتی کنارت بشینم، هیچ اثری از آدمی که می‌شناختم توی چهره‌ت نیست، ولی لازمه به خودم اعتراف کنم، حتی حالایی که دیگه مالِ هم نیستیم و به ظاهر عشقی بینمون نمونده، من هنوزم عاشقِ توام… هنوزم تو برای من همون ارسلانی هستی که با گوشت و خونم عجین شدی.
بخشی از وجودم پیشِ تو باقی مونده که توانِ پس گرفتش رو ندارم.
اگه توام بخوای منو به حالِ خودم بذاری، این خاطره‌هان که یکی یکی از ذهنم عبور می‌کنن و منو به خیالاتی می‌برن که می‌دونم یه روزی با قدرتشون شکستم می‌دن.
آخ ارسلان… یا منو صدا بزن یا لااقل این درِ وامونده رو باز کن تا از این افکار خلاصی پیدا کنم و قبل از اینکه جلوی پات جون بدم، روی اون صندلی جا بگیرم و حرفِ آخرم رو بزنم.
من قدرتِ اینو ندارم با دست‌های لرزونم این درو…
در باز شد… ظاهرا صدای ذهنم قوی‌تر از دستام بودن که بالاخره فهمید، من نای تکون خوردم ندارم.
حتی نمی‌تونم در رو بیشتر باز کنم تا بشینم.
– بیا بشین دیگه… منتظر چی هستی پس؟
به خودم نهیب زدم تا تنِ زارمو جمع و جور کنم و به دلم یادآوری کردم، اون یه غریبه‌ست، ارسلان رفته و یکی دیگه جای اون مقابلم نشسته…
چون ارسلان هیچوقت با این لحن باهام حرف نزده.
حتی تو آخرین قرارمون و جمله‌ای که با عجز به زبونش آورد:
” بهتره این رابطه رو تموم کنیم ثمین… ادامه دادنش دیگه ممکن نیست”
بالاخره دست‌های بی‌جونم رو تکون دادم تا وادارم کنن روی صندلی بشینم.
نشستم… با چه بغضی… با چه دردی…‌با چه جون کندنی که خودمو قانع کنم به صورتِ اون مرد نگاه نکنم.
از این به بعد نباید بگم ارسلان، آدم فقط آشناهارو با اسمِ کوچیک صدا می‌زنه…

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان من تو :

دانلود رمان من تو اثر مریم پیروند، به صورت نسخه الکترونیک و با رضایت رمان نویس، از طریق سایت و اپلیکیشن باغ‌ استور امکان پذیر است. برای شروع از لینک زیر اقدام کنید:

Mane To Novel

 

بیوگرافی مریم پیروند :

مریم پیروند هستم، متولد ۱۳۶۷ و ساکن استان خوزستان و متاهل. نوشتن رو در سال ۱۳۹۵ شروع کردم ولی بعد، با استقبال و تشویق دوستان سعی کردم به طور جدی‌تری نوشتن رو دنبال کنم. امید به اینکه از خوندن آثارم رضایت کافی رو داشته‌ باشید.

 

آثار مریم پیروند :

رمان تکرار آغوش – مجازی رایگان
رمان دوهمراز – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان شروع دیوانگی – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان سیاه نمایی – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان عشوه‌گر ۱ – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان عشوه‌گر ۲ – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان زوال – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان شعله‌ های سوزان – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان شور عشق – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان معجون – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان نوازشم کن – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان خواب و بیدار – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان آن شب – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان ژالین – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان اسارت بی‌پایان – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان من تو – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان قلب سوخته – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان حس اشتباه – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان در – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان یاس – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان راه سبز – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان خاموشی – در دست چاپ

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها