رمان چهارده یازده

بازدید: 26 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 5 اردیبهشت 1403
۲ تیر ۱۴۰۳ در ۵:۳۴ بعد از ظهر
رمان چهارده یازده

معرفی رمان چهارده یازده :

موضوع اصلی رمان چهارده یازده نوشته ی گیسو خزان داستان دختری است که برای سرک کشیدن و تهیه خبر جنجالی از یه خلافکار به محل کارش نزدیک می شه ولی همون جا گیر میفته و….

 

خلاصه رمان چهارده یازده :

رمان چهارده یازده به قلم گیسو خزان یک روایت مافیایی است. آترا دختری که با دوست پسرش یه پیج خبرساز اینستاگرامی رو اداره می کنن برای تهیه خبر از کسی که فهمیدن تو کار تولید شیشه‌اس، به محل کارش نزدیک می‌شه تا از آزمایشگاهش فیلم بگیره ولی گیر آدم های کاپو می افته و مجبور می‌شه برای زنده موندن…

 

مقداری از متن رمان چهارده یازده :

– رو تپه چی کار داشتی؟
با صدایی که از ترس و سرما می لرزید گفتم:
– گم شدم.. با.. با دوستام قرار داشتم.. پیداشون نکردم.. موبایلمم آنتن نداد.. راه افتادم ببینم.. بالای تپه می بینمشون یا نه.. که.. که اون دو نفر گیرم انداختن.. من کار بدی نمی کردم!
قیافه درمونده تری به خودم گرفتم و خیره بهش لب زدم:
– تو رو خدا بذارید برم!
سرش و که به تایید تکون داد خواستم نفسم و بیرون بفرستم.. ولی حرف بعدیش.. ضربه وحشتناکی رو بهم وارد کرد وقتی رو به آدماش گفت:
– کارش و تموم کنید!
نگاه بهت زده و ناباورم برگشت سمت اون پسره که حالا با این حرف چشماش و از سر عصبانیت و کلافگی محکم بسته بود و مشتش و آروم به کنار پاش کوبید..
همین که با فشار دست اون دو نفر چند قدم به عقب کشیده شدم.. با ترس و البته خشم زل زدم به کاپو که پشت به من داشت از پله ها بالا می رفت..
حالا که پشتش به من بود و دیگه چشماش و نمی دیدم.. دل و جراتم بیشتر شده بود و این خشمم باعث می شد مثل همیشه کنترل زبونم از دستم خارج بشه..
با همه جونی که تو تنم داشتم جیغ کشیدم:
– هــــــی دراز بدقواره.. کارم و تموم کنی فردا ساعت هشت صبح همه گند کاری هاتون اتومات تو اینترنت پخش می شه.. حالا خود دانـــــی!
مکثی کردم و با این که شک داشتم ولی.. از سر ناچاری ضربه آخرمم زدم:
– اینم گفتم که به جای تو.. برچسب سرهنگ دادیان و رو همه خبرا بچسبونن و بعد پخشش کنــــــن! داری با دست خودت.. آبروی بابای مرده ات و واسه دومین بار می بـــــــری!
دستاش تو جیب پالتوش بود و تا جایی که چشم کار می کرد اثری از اسلحه نمی دیدم..کاملاً خنثی! انگار که یه ربات جلوی روم بود.. نه یه آدم!
از پله ها که پایین اومد نگاه گذرایی بهم انداخت و رو به آدماش گفت:
– ببریدش صد و سی و سه.. شب بیاریدش اتاقم..
نگاهی به صورتم انداخت و حس کردم یه لحظه چشماش گشاد شد و دوباره جمعش کرد.. شاید فقط برای ترسوندن من..
– بعد کارش و تموم کنید!

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان چهارده یازده :

دانلود رمان چهارده یازده اثر گیسو خزان، به صورت نسخه الکترونیک و با رضایت رمان نویس، از طریق سایت و اپلیکیشن باغ‌ استور امکان پذیر است. برای شروع از لینک زیر اقدام کنید:

۱۴۱۱ Novel

 

بیوگرافی گیسو خزان :

من گیسو خزان هستم که ۵ ساله دارم توی فضای مجازی رمان می‌نویسم. ولی از بچگی به نوشتن علاقه داشتم و از ۱۶ سالگی برای دل خودم می‌نوشتم. منتها به خاطر کمبود اعتماد به نفس هیچ وقت منتشرشون نکردم. تا اینکه تصمیم گرفتم شانسم و تو این فضا امتحان کنم و بعد از پیدا کردن مخاطب‌های عزیزی که از اول همراهیم کردن و بهم اعتماد به نفس دادن این جا موندگار شدم‌.

 

آثار گیسو خزان :

رمان خدمتکار اجباری – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان سلبریتی – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان هفت خط – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان خیزران – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان تارگت – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان زلاتا – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان اپسیلون – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان افعی – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان چهارده یازده ( ۱۴۱۱ ) – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان دژبان – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان شیفت – فایل مجازی رایگان اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان کوپید – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان ایگنور – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان محو شده در ابر ها (مشترک با رویا قاسمی – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان درجه دو (مشترک با رویا قاسمی) – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور

امتیاز دهید

1/5 - (1 امتیاز)

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها