رمان نغمه شب

بازدید: 6 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 27 اسفند 1402
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۳۰ بعد از ظهر
دانلود رمان نغمه شب از بنفشه و آرام

معرفی رمان نغمه شب :

رمان نغمه شب نوشته ی بنفشه و آرام روایت گر سرگذشت دختریه که بخاطر حساسیت های خانواده، وابسته و بدون اعتماد به نفس بزرگ شده اما با ورود مردی همه چیز تغییر میکنه! هدف از نوشتن رمان نغمه شب نشون دادن فشار خانواده و اثر مخربش رو شخصیت و اعتماد به نفس بچه ها، فشار کنکور و خانواده ها، محدودیت های خانواده و تاثیرش رو بچه ها.

 

مقدمه رمان نغمه شب :

نغمه شب سر گذشت نغمه است. دختری که بخاطر حضور تو خانواده ای که بهش فرصت تجربه کردن و رشد کردن نمیداد، خیلی گوشه گیر و منزوی شده بود.
وضع مالی خیلی خوب پدرش باعث میشد نغمه برای معاشرت محدودیت داشته باشه و از طرفی زیر ذره بین اطرافیان باشه. اما شرایط با دانشگاه رفتن نغمه تغییر میکنه، مخصوصا که یکی از شرکای پدرش، میخواد بهش کمک کنه! اونم چه شریکی ! این رمان بر اساس یک زندگی واقعی نوشته شده و مربوط به حوالی سال ۱۳۹۶ میشه.
اسم ها، مکان ها و تاریخ ها تا حد ممکن تغییر داده شده تا از حریم شخصی شخصیت های داستان حفاظت بشه. امیدوارم در کنار سرگرمی تجربه های بیان شده داستان برای مخاطبین عزیز مفید باشه.

 

خلاصه رمان نغمه شب :

رمان نغمه شب به قلم بنفشه و آرام روایت گر سرگذشت نغمه است. نغمه تک دختر یه سازنده سرشناس تو شیرازه، دختری که بخاطر نگرانی ها و حساسیت پدر و مادرش وابسته و منزوی شده. بخاطر این وابستگی ها نغمه سه ساله پشت کنکور مونده‌ و به شدت دلش استقلال و رفتن از خونه میخواد. برای همین از مردی کمک میگیره تا بتونه پدرش رو راضی کنه و دانشگاه شهر دیگه بره، مردی که در ظاهر هدفش کمک به استقلال نغمه است اما در باطن .‌‌.. برنامه دیگه ای برای نغمه داره!

 

مقداری از متن رمان نغمه شب :

نغمه! نغمه! نغمه! تو دختر اصلا میفهمی چی میگی؟
راجع به من چی فکر کردی؟
که درگیر هوسم!؟
من دوبرابر سن تو دوست دختر داشتم، که اگر نداشتم هم انقدر رو خودم کنترل دارم که عقلم جای شهوتم تصمیم بگیره!
اینجا اگر کسی باشه که به تصمیمش اعتباری نیست، تویی! نه من!

***

مامان با عصبانیت تو موهام دست کشید . کلافه گفت
– برای یک بار هم که شده این موهات رو از جلو صورتت کنار بده نغمه! چیه همیشه فقط یک چشمت پیداست!؟
آهی کشیدم و گفتم
– مگه دست منه آخه؟ بذار برم پسرونه کوتاه کنم که دیگه تو صورتم نیاد؟
چشم های مامان گرد شد. اما سریع اخم کرد و گفت
– شوخیش هم قشنگ نیست… برو بالا یه تلی، گیره موئی! چیزی به جلو موهات بزن تو صورتت نباشه، باز عمه ات به من تیکه نندازه!
با این حرف پا تند کرد و از پله ها پائین رفت .
آهی کشیدم و برگشتم اتاقم.
حیف تولد خودم بود!
وگرنه به بهونه کنکور باز تو اتاق میموندم!
یه تل مشکی گذاشتم روی سرم تا کمی مو هام رو کنار نگه داره.
هرچند میدونم خیلی زود موهام راه خودشون رو پیدا میکنند.
به صورتم نگاه کردم.
از وقتی یادم میاد من این شکلی بودم .
انگار این شکلی متولد شده بودم.
تو تمام عکس هام از بچگیم تا همین لحظه من با این صورت استخونی ، پوست سفید، چشمو ابرو و موهای مشکی پر کلاغی که فرق کج گرفته ام، ثابت بودم.
اگر آرایش کمرنگ صورتم نبود هیچکس باورش نمیشد من ۲۰ سالمه و ۱۵ سالم نیست!
نفسم رو با خستگی بیرون دادم.
صورتم که خوبه!
قدمم آخه کوتاهه!
بدنمم لاغره و انگار هیچوقت چاق نمیشم!
اندامم در حد همون دختر ۱۵ ساله است!
کوچیک که بودم پشت لبم حسابی سبزه بود.
اما خیلی زود مامان خودش دست به کار شد و پشت لبم رو برام بند انداخت.
این کارش لطف بزرگی به من بود چون حتی تو اون سن هم بخاطر سیبیل هام مسخره ام میکردند.
به افکار خودم چشم چرخوندم. بسه نغمه! بشه!
لباسم رو مرتب کردم و از اتاق خارج شدم.
همیشه ترجیح من پوشیدن رنگ مشکی بود اما مامان زیاد براش نظر من مهم نبود.
اجازه میداد هرچی دوست دارم با هر رنگی بخرم!
کمدم پر از لباس های مشکی بود!
اما …
هیچکدوم رو تو هیچ مناسبتی نمیذاشت بپوشم!
مثل امشب که تولدم بود اما حتی رنگ لباسم هم به انتخاب من نبود.
از پله ها پائین رفتم و ضربان قلبم بالا رفت .
مهمونی های خانوادگی رو دوست ندارم مخصوصا وقتی خودم مرکز توجه باشم.
تو حیاط خونه، مامان میز و صندلی چیده بود و همه خانواده پدری و مادری رو دعوت کرده بود .

هنوز هوا خیلی سرد نشده بود و شب ها برای مهمونی و دور همی تو حیاط عالی بود.
از سالن به سمت در حیاط پشتی رفتم.
دور تا دور خونه ما حیاط داشت ولی حیاط پشت خونه چهار برابر کل خونه و حیاط جلو بود.
در رو باز کردم و اول سرک کشیدم .
هنوز همه نیومده بودن اما همین تعداد هم نصف حیاط رو پر کرده بودن.
عمه هام بودن با بچه ها و عروس و داماد ها.
دائیم اینا هم اومده بودن.
هر سال تولد من کل خانواده می اومدن.
هر سال!
این بیشتر یه مهمونی برای مامانم بود تا من.
چه از اون موقع که بچه بودم و هدیه ها وسیله های دکوری و تزئینی خونه بود!
چه الان که تو این سن هدیه ها همه پاکت پول و سکه و نیم سکه!
خواستم برگردم داخل و دیرتر برم بیرون که صدای زن عمو از پشت سرم گفت
– سلام نغمه جون!
هول خورده برگشتم سمت صداش و گفتم
– سلام زن عمو!
لبخندی زد و در حالی که روسریش رو میبست گفت
– چادر نماز رو گذاشتم رو میز شاید کس دیگه بخواد نماز بخونه
نگاهی به سر تا پا من انداخت
پیراهن ارغوانیم بالاش یه سمت کامل باز بود و سمت دیگه یه گل بزرگ رو سر شونه داشت.
قدش هم کوتاه بود.
تو خانواده ما همه همینطوری بودن
اما زن عمو کلا متفاوت بود .
به سمت در رفت و گفت
– البته فکر کنم اینجا هیچ کس دیگه جز من نماز نمیخونه.
طبق عادت چیزی نگفتم.
درواقع نمیدونستم چی بگم که درست باشه!
اسرا خانم با عجله سینی چای به دست اومد سمت در .
براش در رو باز کردم.
لبخندی زد و گفت
– مرسی جلو در یه چیزی بذار بسته نشه
چشم گفتم و جلو در استپ گذاشتم که مامان از حیاط شاکی اومد سمتم و گفت
– نغمه بیا دیگه! چرا چسبیدی به در؟
رفتم پیشش و کنار مامان با همه سلام و علیک کردیم .
کنار خاله اینا نشستیم.
دختر خاله ام که از همه باهاش بیشتر جور بودم هنوز نرسیده بود.

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان نغمه شب :

دانلود رمان نغمه شب اثر مشترک بنفشه و آرام، به صورت نسخه الکترونیک و با رضایت رمان نویس، از طریق سایت و اپلیکیشن باغ‌ استور امکان پذیر است. برای شروع از لینک زیر اقدام کنید:

Naghmeye shab Novel

 

بیوگرافی بنفشه :

بنفشه هستم متولد اوایل دهه ۷۰ ، متاهل و لیسانس تربیت بدنی. ساکن سوئیس و ایران هستم. در سال ۱۳۹۲ با پیشنهاد مشاورم برای آروم شدن ذهنم شروع کردم به نگارش وقایع زندگی خودم. این وقایع رو در یک کانال تلگرامی منتشر کردم و همین شروع داستان من شد. زندگی بنفش داستان زندگی خود من هست که رایگان روی باغ استور موجوده. اون زمان در شرف ازدواج بودم و حالا مامان دو تا فسقل هستم . عاشق داستان های واقعی هستم و کلا تو این زمینه فعالیت دارم و همیشه سعی کردم داستان های متفاوتی که مخاطب های رمانم تجربه کردند رو بنویسم. انگار هیچ‌چیزی آموزنده تر از خوندن تجربیات دیگران نیست. اما به شرط اینکه هیچوقت با خوندن ناقص یک داستان و ماجرا قضاوتش نکنیم. متشکرم .

 

آثار  بنفشه :

رمان زندگی بنفش ۱ – رایگان مجازی اپلیکیشن باغ استور
رمان زندگی بنفش ۲ – رایگان مجازی اپلیکیشن باغ استور
رمان نگاه – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان حس گمشده – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان عشق خاکستری – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان عشق سخت – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
دختری با قلب زرد – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان راز زمرد – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان به طعم تمشک – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان چشمان – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان حریر و حرارت – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان عطر شقایق – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان ماه خاموش – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان نغمه شب – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان انتهاج – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان آتش محبوس – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان شوکای من – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان نگاریسم – مجازی فروشی

امتیاز دهید

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها