رمان انجمن ستارگان شمال

بازدید: 2 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 26 آبان 1402
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۴۱ بعد از ظهر
دانلود رمان انجمن ستارگان شمال

معرفی رمان انجمن ستارگان شمال :

رمان انجمن ستارگان شمال جلد دوم رمان بازگشت از زهرا رحمانی هست که به نوبه ی خود یک رمان جنایی معمایی و ترسناک می‌باشد.

در رمان انجمن ستارگان شمال اوایل داستان شاید تعلیق بالایی نداشته باشد اما به مرور شاهد روند جذاب آن میشویم که بیشتر در بخش معمایی داستان است.

قلم زهرا رحمانی ساده و روان و شخصیت پردازی نسبتا خوبی دارد.

 

مقدمه رمان انجمن ستارگان شمال :

به نام خداوند لوح و قلم

گاهی دلت میخواهد بمانی و بجنگی

با اینکه میدانی ممکن است در این مسیر جان ببازی، بازهم مردانه می ایستی و مقاومت میکنی

چه خوبند مردان و زنان بی ادعا

 

خلاصه رمان انجمن ستارگان شمال :

محیا بعد از قبولی در دانشگاه از جنوب به تهران می آید و بعد از مستقر شدن در خوابگاه صدای ناله هایی میشنود که او را با افسانه دختر دیگری که سرگذشت خاصی دارد روبرو می‌کند اما این آشنایی با مرگ افسانه در آغوش او و زمانی که از او میخواهد انتقامش را بگیرد به اوج می‌رسد ولی این سرآغاز ماجرای محیاست و کنکاش های او به همراهی انجمن ستارگان شمالیست برای پی بردن به مرگ های مشکوکی که هر سال در همان تاریخ رخ میدهد.

 

مقداری از متن رمان انجمن ستارگان شمال :

_اگه با حمید ،بری خیالم راحت تره اون هم دست کمی از برادر برای من نداره.

بابا کی میخوای قبول کنی که من دیگه بزرگ شدم و از پس کارای خودم بر می آم؟ عمو حمید هم به اندازه ی کافی مشغله .داره. دلم نمی خواد زحمتش بدم

لبخند مهربان اما تلخ پدر را به خاطر آورد و صدای مخالفت های مادر…

_رسیدیم خانوم

محیا چشمانش را تنگ کرد و محوطه ی بزرگ خوابگاه را از نظر گذراند.

نفس عمیقی کشید و پس از حساب کردن پول تاکسی و پایین آوردن چمدان با دقت بیشتری به اطراف چشم دوخت ساختمانهای خوابگاه دختران و نیمکت های بسیاری در اطراف محوطه دیده میشد.

اندکی طول کشید تا متوجه دخترانی شد که در قسمتهای مختلف حیاط ایستاده یا روی نیمکت های چوبی نشسته بودند و سرگرم گفت وگو با یکدیگر یا تلفن همراهشان بودند.

محیا چمدانش را به خود نزدیک کرد و چشمان مشکی اش را به اطراف دوخت با دیدن ساختمان حراست خود را به آنجا رساند و با مشاهده ی خانمی که سرش را در میان انبوهی لیست فروبرده بود سلامی کوتاه گفت که توجه زن را به خود جلب کرد.

زن سرش را از لیست بیرون کشید و با بدخلقی گفت:

_علیک سلام بفرمایید.

_محیا خود را جمع و جور کرد و گفت:

من محیا نصیری هستم دانشجوی سال اول رشته ی ادبیات فارسی می خواستم بدونم خوابگاهم کجاست.

زن با خود نویسی که در دست داشت گونه اش را خاراند و دوباره در لیستها فرو رفت چینی به پیشانی داد و پس از دقایقی سرش را بلند کرد

_ساختمون شماره هشت طبقه ی سوم اتاق سی وسه

از زن تشکر کرد و دوباره با چمدانش از آنجا فاصله گرفت.

پیدا کردن ساختمان شماره هشت آنچنان دشوار ،نبود ساختمانی که در دورترین قسمت حیاط بنا شده بود.

در کنار ساختمان دیوار محوطه ی خوابگاه با فاصله ی اندکی قرار داشت و محیا می توانست آثاری همچون دوده ی سیاه رنگ را بر دیوار و زمین اطراف آن ببیند ساختمان خوابگاه نسبتاً قدیمی با نمای آجری بود که در مقایسه با ساختمانهای دیگر بزرگتر و پنج طبقه داشت.

پنجره های آفتابگیر اتاق های جلویی ساختمان پیش از هر چیز توجه محیا را به خود جلب کرد. دسته ای از موهای خرمایی رنگش را از زیر مقنعه به داخل هدایت کرد و زیر لب زمزمه کرد:

_کاش اتاق من یکی از همینا باشه.

به شدت به آفتاب علاقه داشت و یک صبح آفتابی می توانست امیدی تازه را در وجودش زنده کند با ورود به سرسرای اصلی ،خوابگاه، نخستین چیزی که توجهش را جلب کرد یک میز بزرگ نزدیک در ورودی بود که زنی مسن پشت آن جای گرفته بود با ورود محیا با لبخندی کم رنگ گفت:

_خوش اومدی دخترم باید دانشجوی سال اول باشی

محيا متقابلاً لبخندی زد و گفت:

_سلام بله، محیا نصیری هستم.

_من احمدی مسئول خوابگاهم هر مشکلی که توی خوابگاه داشتی

می تونی به خودم بگی.

سپس سرش را در لیست مقابل دستش فرو برد که محیا فوراً گفت: _شماره ی اتاق رو میدونم اتاق سی وسه از حراست پرسیدم.

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان انجمن ستارگان شمال :

از طریق انتشارات علی و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد.

 

بیوگرافی زهرا رحمانی :

خانم زهرا رحمانی متولد آذر ماه سال ۱۳۶۸ هستند. متأهل و دو فرزند دارند. اصالتا کور و ساکن خوزستانند. از سال ۱۳۹۴ به صورت رسمی وارد عرصه نویسندگی شدند.

 

رمان های زهرا رحمانی :

رمان انجمن ستارگان شمال _ انتشارات علی

رمان بارگشت _ انتشارات علی

رمان عمارت تسخیر شده جلد اول مجموعه ترسناک ماورایی تسخیر _ در دست چاپ انتشارات علی

رمان اتاق بایگانی تسخیر شده جلد دوم مجموعه ترسناک ماورایی تسخیر _ در دست چاپ انتشارات علی

رمان پلاک ۶۶۶ تسخیر شده جلد سوم مجموعه ترسناک ماورایی تسخیر _ در دست چاپ انتشارات علی

رمان جلد چهارم نفرین مجسمه _ در دست نگارش انتشارات علی

رمان سفیران جهنم ( جنایی ) _ دردست چاپ انتشارات علی

رمان شکار ذهن ( جنایی _ معمایی ) _ در دست چاپ انتشارات علی

رمان موازی ( علمی _ تخیلی ) _ در دست چاپ انتشارات علی

رمان هدف سخت ( پلیسی در دست نگارش ) _ در دست چاپ انتشارات علی

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها