رمان درد شیرین

بازدید: 0 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 20 بهمن 1402
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۳۵ بعد از ظهر
دانلود رمان درد شیرین از بهاره حسنی

معرفی رمان درد شیرین :

رمان درد شیرین به قلم بهاره حسنی داستان دختری است که با خواهرش مدتهاست رابطه ای ندارد و از هم دور هستند. وقتی خبر فوت خواهرش به او نی رسد ناچار است برای آوردن جنازه ی خواهرش راهی روستایی که در آن ساکن بوده است، شود. کم کم رازها و زوایای پنهان زندگی خواهرش برایش رو می شود و با عشقی دست و پنجه نرم می کند که…
رمان درد شیرین به قلم بهاره حسنی در سال ۱۳۹۷ از انتشارات سخن به چاپ رسیده است. تعداد صفحات این رمان ۳۳۶ می باشد.

 

مقدمه رمان درد شیرین :

رمان درد شیرین داستان فاصله هاست. دوری ها و دلتنگی ها. داستان عشق و اسارت، در سنتهاست. گذشتن از فاصله ها و چشیدن شیرینی درد.

 

خلاصه رمان درد شیرین :

رمان درد شیرین به قلم بهاره حسنی روایت دختر جوانی است به محض شنیدن خبر فوت خواهرش، میخواهد جنازه اش را از روستایی که چند سال آخر در آنجا بوده است برگرداند. خواهری که از هم دور بوده اند و رابطه ایی با هم نداشتند. ولی در روستا با موقعیتی خاص و آدم هایی متفاوت آشنا می شود. با عشقی متفاوت رو به رو خواهد شد که او را از زوایای پنهان زندگی خواهرش با خبر می شود.

 

مقداری از متن رمان درد شیرین ۱ :

برخاســتم، گوشــی تلفن را به منصوره برگرداندم و به طرف اتاق خواب رفتم. با نگرانی دنبالم آمد. گیج و منگ به دور خودم چرخی زدم. ذهنم از کار افتاده بود. لحظه ای میدانســتم که باید چه کنم و لحظه ای بعد،
همه چیز مثل غبار در ذهنم محو میشــد. کوله پشتی کوهنوردی‌ام را از بالای گنجــه بیرون آوردم؛ ولی آن را روی تخت گذاشــتم. برای چمدان بســتن هنوز زود بــود. کلی کار داشــتم. اما ذهنم اجــازه‌ی فکر کردن، نمی داد.
– قلبــم اومد تو دهنم. میگی چی شــده یا زنگ بزنم از خود آقا کوروش بپرسم؟
آهی کشیدم و با بیچارگی گفتم:
– باید برم روستای بهشت!
نفسش را با ناراحتی بیرون داد:
– واسه چی؟
نگاهش کردم. کوله پشــتی را برداشتم و کف اتاق انداختم. اما لحظه ای بعد، خم شدم و دوباره آن را برداشتم و در دستم نگه داشتم. با تعجب به حرکات تکراری من نگاه کرد.
– خواهرم فوت شده…
خودم هم متوجه شدم که صدایم تا چه اندازه لرزان بود. اما باز هم دست نکشــیدم. کنار کشو زانو زدم و لباس از کشو بیرون کشیدم. میخواستم قبل از آن که جیغ بکشم، فکرم را منحرف کنم. همــان جا کنار در، مثل خمیر وا رفت و نشســت. بیشــتر شــوکه بود، تا
ناراحت. در ذهنم شــروع بــه برنامه ریزی کردم. چــه کار باید بکنم، کجا باید بروم، چه وسایلی باید همراه ببرم، با چه وسیله ای بروم و… اما مغزم جواب نمی داد! بیهوده بود. ذهنم خمود و منجمد شده بود!
– حالا کی راه میفتی؟
برخاست. نگاهش موشکافانه مرا برانداز می کرد.
– هر چه سریعتر بهتر. ماهیم رو با خودت ببر. نمیدونم کی برمی گردم. این وقت سال اون جا برف گیره، ممکنه گیر بیفتم.
با وحشت گفت:
– دیوونه شدی؟ میخوای بری جایی که اصلا تا حالا نرفتی؟ اگر اتفاقی برات بیفته چی؟

 

مقداری از متن رمان درد شیرین ۲ :

مقابلش ایســتادم. نگرانــی از صورتش می بارید. بازویــش را با ملایمت لمس کردم:
– جایی که میرم امنه. اگر خواهرم به اون روستایی ها اعتماد داشت، پس منم دارم. نگران نباش!
چند لحظه بدون حرف به چشــمانم نگاه کرد. ســعی کردم آرام باشــم. دســتم را گرفت و مرا روی تخت نشــاند. کنارم نشســت و دستش را دور گردنــم حلقه کرد. نگاهش کردم. نگران بود. پیشــانی ام را به شــانه اش
تکیه دادم.
– میشه مثل آدم عزاداری کنی؟ چرا خودتو می خوری؟ گریه کن.
باصدای خش دار و خفه ای گفتم:
– خوبم! گریه ام نمیاد.
آهی کشید و شانه ام را فشرد.
– تنها که نمیشه بری…
به میان حرفش آمدم:
– مشکلی ندارم. همیشه همه کارهام رو تنها کردم.
– میدونم، ولی الان فرق میکنه.
سرم را از روی شانه اش برداشتم. تصمیم جدی‌ام را در چشمانم دید.
– وقتی میخوای کاری رو بکنی دیگه هیچ چی جلوتو نمی گیره.
به نظر کمی دلخور می آمد. اما بیشتر از آن، هنوز نگران بود.

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان درد شیرین :

رمان درد شیرین را می توانید از طریق انتشارات سخن و کتاب فروشی های معتبر تهیه کنید.

 

بیوگرافی بهاره حسنی :

بهاره حسنی متولد خرداد ماه هزار و سیصد وشصت است. از سال ۱۳۹۲ فعالیت خود را به صورت مجازی در سایت نودوهشتیا آغاز کرد. بعد از نوشتن چند رمان به صورت مجازی که همگی مورد استقبال مخاطبین قرار گرفتند، اولین رمان چاپی خود را در سال ۱۳۹۷ به چاپ رساند. رمان‌های خانم بهاره حسنی مضمونی اجتماعی ، عاشقانه دارند.

 

آثار بهاره حسنی :

رمان یادداشت های یک گمشده – انتشارات صدای معاصر
رمان توطئه های خانوادگی – انتشارات سخن
رمان درد شیرین- انتشارات سخن
رمان جنوب از شمال – انتشارات شقایق
رمان ناگفته ها – انتشارات شقایق
رمان سعادت آباد – در دست چاپ
رمان جمعه سی ام اسفند – در دست چاپ
رمان بی تا – در دست چاپ
رمان ساعت پنج عصر کافه نادری – در دست چاپ
رمان فانوس دریایی – در دست چاپ
رمان جان و شوکران – در دست چاپ
رمان خشت و آینه – در دست چاپ
رمان شیطان سیاه فرشتگان سفید آدم های خاکستری – در دست چاپ
رمان تقاطع – در دست چاپ
رمان ستاره قطبی – در حال تایپ
رمان پل – در حال تایپ
رمان شب زدگان – در حال تایپ
رمان هفت خبیث – در حال تایپ

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها