رمان آن شب

بازدید: 0 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 30 بهمن 1402
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۳۱ بعد از ظهر
دانلود رمان آن شب از مریم پیروند

معرفی رمان آن شب :

رمان آن شب نوشته ی مریم پیروند سرگذشت دختری‌ ست که توی خونه برادرش به جای شخصی اشتباه گرفته می‌شه و با یه حادثه‌ ی عجیب توسط دوست برادرش، زندگیش برای همیشه تغییر می‌کنه…
دیدگاهای متفاوتی از مخاطبین این رمان داشتم و مهم‌ترینشون بحث در مورد رفتارِ مادر ماهین بود و محدودیت‌هایی که فقط برای دخترهاش در نظر می گرفت…
ضعف‌های رفتاریِ وریا، بخاطر عدم توجه و نگاه اطرافیانش…
یا بی‌ قید و بندیِ میلاد، برای نداشتنِ هیچ‌گونه خط و قرمز و محدودیتی، که باز هم از اشتباه خانواده و پسر بوونش نشات می‌گرفت…
سخت‌گیری‌ها و اختلافاتی که همیشه در خانواده‌ها منجر به اتفاقاتِ بزرگ و جبران‌ناپذیر می‌شه…

 

مقدمه رمان آن شب :

آن شب فکر میکردم
که دیگر هیچ نیرویی برای دوباره عاشق شدن ندارم
و هرگز لب به خنده نخواهم گشود
و دنبال هیچ سودایی نخواهم رفت…
اما هرگز خیلی زیاد است
این را در زندگی طولانی‌ام بارها آموخته‌ام.
“ایزابل آلنده”

مریم پیروند

 

خلاصه رمان آن شب :

رمان آن شب به قلم مریم پیروند روایت یک تجاوز است. تو خونه‌ی برادرم، توسط بهترین دوستش بهم تجاوز شد…
اون منو با دوست دخترش اشتباه گرفت.
خونه تاریک بود و چیزی‌ و نمی‌دید…
مست بود و نفهمید من ماهینم، خواهرِ میلاد و همه چیز با اون اتفاق، در عرض یه چشم به هم زدن تبدیل به طوفان شد.

 

مقداری از متن رمان آن شب :

به من تجاوز شده… اون عوضی که همیشه به داداشم می‌گفت داداش و از بچگی رفیق جون‌جونی و گرمابه و گلستان میلاد بوده بهم تجاوز کرد.
تنم رو از روی تخت بالا کشیدم، لگنم انگار دو تیکه شده بود، با یادآوری پچ‌پچ‌هاش توی گوشم و تعریفش از تنم به طرزچندش گونه‌ای از خودم بدم اومد.
می‌خواستم از این‌جا برم، ولی روی نگاه کردن تو صورتِ میلاد رو نداشتم.
چشمم به لکه‌های روی تخت افتاد، لکه نبودن، بلکه نشون از یه خون‌ریزی عمیق داشتند.
ملحفه زیر پام پر شده بود از خونِ بکارتم.
من چطور بهش اجازه دادم به تنم چیره بشه و دخترونگی‌های زیبام رو از آنِ خودش کنه؟
چطوری اجازه دادم دستِ حریص و نامردش به دنیای قشنگم بخوره؟
هق زدم و با درد به اون خون که نشون از نابود شدنِ زندگیم و مرگ دنیام بود خیره شدم.
صداها و امواج بلندِ صوتی‌شون توی سرم اکو می‌شد.
– به خدا به جونِ مادرم نمی‌دونستم خواهرته… احمق من اگه می‌تونستم مرگ‌و به این کار ترجیح می‌دادم چطور فکر می‌کنی از عمد این کارو کردم، ما با یکی دیگه هماهنگ کردیم من از کجا می‌دونستم خواهرت سر از این خونه درمیاره.
– بی‌شرف اون نامزدِ مُسلمه، جواب نامزدشو چی بدم، اگه بفهمه تیکه پارت می‌کنه.
– لامصب چرا نمی‌فهمی، مگه من می‌دونستم اون کیه، مگه علم غیب داشتم، این دختره قرار بود دوستشو بیاره، گفت اون یکی دیرتر میاد، منم منتظرش موندم، چه می‌دونستم خواهرت میاد داخل، چراغا هم خاموش بودن تشخیص ندادم مرگ گرفته کیه.
– لاشی فرق یه دخترو با زن تشخیص نمی‌دی؟
– مست بودم احمق، خوبه با هم اون شیشه‌ی لعنتی رو خالی کردیم.
هق زدم… عربده‌هاشون بالا گرفت.
میلاد: جواب مامانو چی بدم، جواب نامزدشو، می‌دونی با کارت چه بلایی سر منو خونوادم میاری، خدا لعنتت کنه.
من به چه زبونی حرف می‌زنم لامصب، چرا نمی‌فهمی خرِ نفهم، الاغ، حیوون، خودمم دارم سکته می‌کنم چطوری این اتفاق افتاده، خودمم داغونم، به هرچی امامزاده‌ست نمی‌دونستم اون خواهرته، بی‌شرفم اگه دروغ بگم، بی‌ناموسم اگه می‌دونستم و خبط زدم، خودمم تا دیدمش کپ کردم.
آره جون عمه‌ت… اون‌همه جیغ زدم بهت گفتم منو اشتباه گرفتی من اونی نیستم که فکر می‌کنی ولی با بی‌رحمی تنمو دَریدی… پس حیوون تویی… تویی وُریا…
خودمو بغل گرفتم… مثل جوجه‌ای بی‌پناه گوشه‌ی تخت کز کرده بودم و مویه سر می‌دادم برای تمام داشته‌هایی که حالا از دستم رفته بودن.
مامان… مامان مامان منو فرستادی بیام واسه شازده دُردونت غذا درست کنم، خونه‌شو تمیز کنم، اومدم به زندگی داداشم سروسامون بدم، ولی دوستِ عوضیش دخترِ بیچاره‌تو غارت کرد.
نبودی ببینی چه‌جوری زیر دست و پاش تقلا زدم، هر کاری کردم تا بی‌عفتم نکنه ولی اون بی‌ناموسی کرد و ناموسم‌و لکه‌دار کرد.
هق زدم، صدای میلاد یک لحظه هم آروم نمی‌شد.

داد میزد، عربده می‌کشید، حتی کارشون به دعوا رسید و صدای شکستن و خرد شدنِ وسیله‌هارو شنیدم، میلاد جنون گرفته بود و دوست نامردش سعی می‌کرد توجیهش کنه در مورد من اشتباه کرده، اول به آرومی ولی بعد مجبور شد اونم مثل میلاد داد بزنه، عربده بکشه و غیرت خودش رو به سخره بگیره برای خبط بزرگی که به من زده…
میلاد که با تحکم گفت:
– پاش می‌مونی.
من مُردم… مُردم از حرفی که برادرم به‌خاطر جمع کردنِ آبروریزی که توسط بهترین دوستش رخ داده به زبون آورده.
از پیغام محکمی که شبیه دستور بود و رفیقش فقط باید اجراش می‌کرد و اون که گفت:
– نامردم اگه این کارو نکنم، پاش می‌مونم.
سوختم و در خلوت و سکوتِ اتاق بلند زدم زیرِ گریه… مسلم… خدایا جواب مسلم‌و چی بدم؟ چطوری سرنوشتم در کسری از ثانیه به این شکل تبدیل شد! چطور می‌شه با یه اشتباه زندگیم نابود بشه! مسلم از من جدا نمی‌شه، ما سه سال عاشقِ هم بودیم تا بالاخره به‌سختی به‌هم رسیدیم…

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان آن شب :

دانلود رمان آن شب اثر مریم پیروند، به صورت نسخه الکترونیک و با رضایت رمان نویس، از طریق سایت و اپلیکیشن باغ‌ استور امکان پذیر است. برای شروع از لینک زیر اقدام کنید:

An Shab Novel

 

بیوگرافی مریم پیروند :

مریم پیروند هستم، متولد ۱۳۶۷ و ساکن استان خوزستان و متاهل. نوشتن رو در سال ۱۳۹۵ شروع کردم ولی بعد، با استقبال و تشویق دوستان سعی کردم به طور جدی‌تری نوشتن رو دنبال کنم. امید به اینکه از خوندن آثارم رضایت کافی رو داشته‌ باشید.

 

آثار مریم پیروند :

رمان تکرار آغوش – مجازی رایگان
رمان دوهمراز – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان شروع دیوانگی – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان سیاه نمایی – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان عشوه‌گر ۱ – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان عشوه‌گر ۲ – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان زوال – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان شعله‌ های سوزان – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان شور عشق – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان معجون – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان نوازشم کن – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان خواب و بیدار – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان آن شب – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان ژالین – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان اسارت بی‌پایان – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان من تو – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان قلب سوخته – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان حس اشتباه – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان در – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان یاس – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان راه سبز – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان خاموشی – در دست چاپ

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها