رمان آوای حسرت

بازدید: 0 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 17 بهمن 1402
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۳۵ بعد از ظهر
دانلود رمان آوای حسرت از ویدا چراغیان

معرفی رمان آوای حسرت :

رمان آوای حسرت به قلم خانم ویدا چراغیان شاهد پیرنگ منسجم و قوی هستیم. رمانی که از تعلیق بالایی برخوردار است و نقطه ی قوت آن فضا سازی و شخصیت پردازی قوی آن است. از نیمه ی دوم کتاب شاهد پختگی شخصیت ها میشویم خصوصا شخصیت اصلی داستان آوا. رمان از زبان چند راوی گفته میشود و همین باعث دیدگاه اطناب میگردد. این رمان در سال ۹۹ به چاپ رسیده و ۴۴۱ صفحه است.

 

 

خلاصه رمان آوای حسرت :

رمان آوای حسرت به تحریر ویدا چراغیان راوی زندگی و حسرت های دختریست به نام آوا که حق ارثیه را از پدر دریافت نکرده و همین سبب عقده های شد که عشق را مانع پیشرفت و رسیدن به اهدافش میداند. او هرگز نمی‌تواند عشق پر شور مهرداد، پسر همسایه را به خودش درک کند برای همین در قهقرای عشق آتیش مهرداد رهایش میکند و به سمت خواسته های خود میرود و فرد تازه و موقعیت دار را به امید آینده ی خوب، جایگزینش میکند اما هیچ چیز آنطور که او میخواهد پیش نمی‌رود و در آخر او میماند و حسرت های به جا مانده.

 

 

مقداری از متن رمان آوای حسرت ۱ :

کشیده اش که از خون رقیق شده با آب رنگی شده بود؛ او را میشناختم!… صورت ظریف و چشمهایی که همیشه پف آلود بود با ابروهای بلند و کشیده. ولبهایی که روزی کسی می گفت آرام و قرارش را میبرد این دختر را میشناختم. انگار خودم بودم. دلم از شدت ترس و وحشتی غریب فرو ریخت با سقوطی ناگهانی دوباره همه وجودم پر از درد شد. پر از التهاب در دی عمیق که سرم را سنگین و قلبم را چاک چاک کرده بود. دوباره تصویر مقابلم تار شد به سختی صدایی شبیه ناله از سینه بیرون راندم که نمیدانم کسی شنید یا نه کم کم پلکهایم سنگین شد و روی هم افتاد باز احساس سبکی کردم احساس خلاء سکوت همه این ازدحام وحشیانه را بلعید و خود حاکم مطلق شد چشمانم آرام گرفت و در آرامشی ژرف شاهد تصاویری گنگ و مبهم شد. تصاویری از گذشته که انگار روی امواج دریا سوار بودند و اشعه لطیف خورشید به لحظه های زیبایش درخششی خاص میداد خاطرات نه چندان دورم هر لحظه پررنگ و پررنگ تر میشد انگار نیرویی مرا سوی خود فرا میخواند. شاید جایی دیگر جایی که همه کوچه پس کوچه هایش پر از خاطره بود.
هنوز هم عطر نان سنگک کریم آقای نانوا همه محل را برداشته بود. ای کاش همیشه همین قدر آرام و سبکبال .بودم کوچه های تنگ و پر جمعیت محله نظام آباد هرگز این چنین در نظرم زیبا و دلنشین جلوه نکرده بود.

 

مقداری از متن رمان آوای حسرت ۲ :

کاش روح سرکشم این قدر تشنه .نبود همه دنیای پر حسرت و پر خواهش هجده ساله من در یکی از همین بن بستهای باریک و قدیمی اینجا خلاصه شد. در خانه ای قدیمی با صاحبخانه ای که هیچ بویی از انسانیت نبرده بود خانه ای که همه مساحتش یک حیاط کوچک دو اتاق دوازده متری و یک اتاق کوچک زیر شیروانی بود و چیزی شبیه آشپزخانه که صاحبخانه برای بالا بردن اجاره بها با سبکی من در آوردی گوشهٔ حیاط تعبیه کرده بود تنها حسنی که این خانۀ فکسنی داشت دور بودن صاحبخانه دگم و قزمیتمان از تهران بود که فقط گاهی به بهانه گرفتن اجاره بها سر و کله اش پیدا می شد خانواده بزرگی نداشتم. یعنی داشتم اما آنچه از روزگار سهم برده بودم یک برادر فلج بود و مادر بزرگ بدخلق و کم حوصله ای که از کودکی سرپرست من و برادرم سهیل بود و ما «ماجون صدایش میکردیم اما آنچه دلم را به این ساختمان قدیمی و زهوار در رفته گرم میکرد حیاط با صفای نقلیاش بود که دیوارش پشت برگهای همیشه سبز پیچ پنهان شده بود و حیاط کناری را به خود متصل می کرد و نردبان چوبی قراضه ای که همیشه سینهٔ دیوار لم داده بود تا رصد خانه دل بینوای من باشد و گهگاه وسیله ای برای فرار از غرغرهای ماجون حیاط خانهٔ بغلی در حاشیه دیوار، باغچه کوچکی داشت که اگر من کمتر داخلش تردد می کردم می توانست پرگل و باصفا هم باشد و با صفاتر از آن ساکنین پر مهر این خانه و محبتهای بی دریغشان بود. ماه طلعت برایم مادری میکرد و دخترانش از خواهر عزیزتر اما «مهرداد…» چه دیر فهمیدم که مهرداد «پناهی تنها آرمان زندگی ام بود…
صدای جیغ ماجون مرا از افکار شیرینم بیرون کشید پیرزن بیچاره طاقت دیدن نوه اش را در این حال و روز نداشت. قلبش از تپش خواهد ایستاد. دکتر با لحنی تند و عجول به پرستار دستور داد دستگاه شوک روا ماده کنید

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان آوای حسرت :

رمان آوای حسرت از طریق انتشارات شادان و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد.

 

بیوگرافی ویدا چراغیان :

خانم ویدا چراغیان متولد زمستان ۵۳ می‌باشند و در تهران زندگی میکنند و کارشناس ادبیات انگلیسی هستند ایشان نویسنده و فیلم نامه نویسند.

 

آثار ویدا چراغیان :

رمان یه نفر مثل تو _ کتاب چاپ شده از انتشارات آئی سا
رمان مرام عاشقی _ کتاب چاپ شده از انتشارات علی
رمان عروس اورامان _ کتاب چاپ شده از انتشارات علی
رمان اوای حسرت _ کتاب چاپ شده از انتشارت شادان
رمان رویای پرواز _ کتاب چاپ شده از انتشارت شادان
رمان دنیا همان یک لحظه بود(دالان سیاه) _ کتاب چاپ شده از انتشارت شادان

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها