رمان رویای پرواز

بازدید: 0 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 17 بهمن 1402
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۳۵ بعد از ظهر
دانلود رمان رویای پرواز از ویدا چراغیان

معرفی رمان رویای پرواز :

کلیت رمان رویای پرواز از خانم ویدا چراغیان بر اساس واقعیت نوشته شده. رمان از تعلیق بالایی برخوردار است و هیچ اطنابی ندارد. تم روانشناسی رمان به جذابیت داستان کمک زیادی کرده. قلم نویسنده روان بودن و مخاطب را با فضا سازی و شخصیت پردازی جذابش همراه میکند. این رمان ۳۱۰ صفحه بوده و در سال ۱۴۰۰ به چاپ رسیده.

 

خلاصه رمان رویای پرواز :

در رمان رویای پرواز به قلم خانم ویدا چراغیان روایت زندگی نسیم. دختری که در آستانه ی ۳۵ سالگی قصد دارد زندگی را کمی از پنجره دیدگاه خود ببیند. عاشقی را به روند خود ادامه دهد و کمی بیشتر به خودش و‌خواسته هایش بها دهد. همه چیز به خوبی پیش میرود اما یکباره به طرز عجیبی به هم میریزد و آستانه ی اعتمادش تمام می‌شود. حضور پریناز به عنوان یک دوست و یار قدیمی همه چیز را دستخوش تغییراتی می‌کند که شوک های عظیمی در پی دارد.

 

مقداری از متن رمان رویای پرواز ۱ :

رنگ عوض کرده و متوقع تر از همیشه بود نه به زخمهای عمیقی که این روزها از روزگار بی مروت می خورد، نه به بحثهای همیشگی با مادرش، نه به بیمار بد حال و مجنونش که بعد از سالها درمان هنوز هم گاهی همسرش را شکنجه می کرد، نه به مشکلات عجیب و غریب پریناز و صدرا که هر از گاهی نیشی هم به زندگی او می زدند، نه به خواستگارهای بیخط و ربطی که حالا در کشاکش سی و چند سالگی با وجود اصرارهای مادر و پدرش امیدی به انتخابشان نداشت…. و نه به هیچ چیز دیگر… حالا و این لحظه را فقط میخواست در کنار عزیزانش آرام گیرد. على مثل همیشه با دیدن اوگل از گلش شکفت و سرش را بوسید. چند سالی کوچکتر از او بود و حالا با وجود همسر جوانش گاهی در ارتباط گرفتن با این خواهر مهربان ریپ میزد اما قلب بزرگ او جایی برای گله نمی گذاشت. همین که گاهی بوسه ای برادرانه روی پیشانی اش بنشاند و لبخندی گرم مهمانش کند برای دل رئوفش کفایت میکرد .

 

مقداری از متن رمان رویای پرواز ۲ :

به دوستان برادرش که همراه همسرانشان مهمان ویلای آنها بودند سلامی گرم داد و ضمن اینکه با دختر ناز و کوچکشان خوش و بش میکرد کوله بار سنگین دستش را روی نزدیکترین مبل گذاشت کلافه از جاده پرترافیک تهران – بابلسر تازه میخواست نفسی تازه کند که کلام بی مقدمه علی تمام خستگی راه را به تنش گذاشت و میان دستورات ریز و درشت فروغ برای جابجا کردن وسایلشان، نگاهش به لبهای خندان برادرش که با صدایی نسبتاً بلند همسرش را صدا میزد پرچ شد ندا بجنب دیگه دیر میشهها چمدون و بستی؟ چیزی جا نذاری همان طور که ایستاده بود خشک شد نگاه مات و حیرانش را چرخی داد و با لحنی وارفته پرسید مگه داری میری علی؟! ما تازه رسیدیم! آره آخه پس فردا ندا مهمون داره باید بریم که به کاراش برسه. الآن که حرکت کنیم از ترافیک جاده در امانیم ایشالا تا صبحم میرسیم تهران آب گلوی به سختی پایین رفت و با همان لحن بیجان :گفت من به خاطر شماها اومدم. فکر میکردم چند روز پیش همیم. اگه میدونستم این همه راه رو تو ترافیک شب تعطیلی نمی کوبیدم تا اینجا
همان وقت نگاهش روی چمدان سیاه چرخ داری که ندا به سختی تا وسط
سالن ویلا با خود میکشید چرخید و بقیه حرفش را قیچی کرد.
آخی.. عزیزم ببخشید دیگه باید بریم چاره ای نیست من تهران کلی کار دارم علی میدونه ایشالا دفعه دیگه باهم میاییم بیشتر میمونیم نمیخواست ندا دلخوری اش را ببیند نفسش بیشتر شبیه آهـی بـود کـه تحویل او داد …

 

مقداری از متن رمان رویای پرواز ۳ :

باشه مراقب باشید علی یه وقت تند نری تو جاده رسیدین به ما خبر بدین نگاه فروغ پر از حرف بود حرفهایی که او معنی اش را خوب میدانست پر از ملامت و سرزنش پر از دیدی گفتمها و دیدی چه شدها. و خیلی حرفهای دیگر که حوصله فکر کردن به آنها را نداشت خداحافظی اش سرد بود، اما نه آن قدر که گواه دل شکسته اش .باشد قرار نبود به این سادگیها بشکند و در مقابل تیرهای از این کمان در رفته زندگی که سالها بود او را نشانه گرفته بودند کمر خم کند در ا سالها قوی شده بود دردی مبهم به دیواره معده اش چنگ زد و بی هوا چینی میان آبروانش انداخت این درد قدیمی لعنتی هم همیشه در بدترین شرایط خفتش میکرد نگاهش را با یک دنیا خستگی از همه شان گرفت و خودش را به جابجایی وسایل و چمدان کوچک چرمی اش در اتاق گوشه سالن سرگرم کرد. صدای خداحافظی فروغ را با علی و ندا و دوستانشان میشنید و بی آنکه حواسش باشد خیسی گونه هایش را با آستین بلوز آبی رنگ بافتش خشک میکرد. مگر میشد این همه آدم دور و برت باشد و تو این قدر تنها باشی! یعنی همه این آدمها اشتباهی بودند؟!

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان رویای پرواز :

رمان رویای پرواز از طریق انتشارات شادان و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد.

 

بیوگرافی ویدا چراغیان :

خانم ویدا چراغیان متولد زمستان ۵۳ می‌باشند و در تهران زندگی میکنند و کارشناس ادبیات انگلیسی هستند ایشان نویسنده و فیلم نامه نویسند.

 

آثار ویدا چراغیان :

رمان یه نفر مثل تو _ کتاب چاپ شده از انتشارات آئی سا
رمان مرام عاشقی _ کتاب چاپ شده از انتشارات علی
رمان عروس اورامان _ کتاب چاپ شده از انتشارات علی
رمان اوای حسرت _ کتاب چاپ شده از انتشارت شادان
رمان رویای پرواز _ کتاب چاپ شده از انتشارت شادان
رمان دنیا همان یک لحظه بود(دالان سیاه) _ کتاب چاپ شده از انتشارت شادان

 

امتیاز دهید

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها