رمان شروع من

بازدید: 0 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 19 فروردین 1403
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۲۸ بعد از ظهر
دانلود رمان شروع من از زینب ایلخانی

معرفی رمان شروع من :

زندگی همیشه به صورتی نیست که در تصور ماست گاهی یک اتفاق ساده قدرت تحول و دگرگونی زندگی ما را دارد باید همیشه وقوع احتمالات و پیدایش اتفاقات را در زندگی جدی گرفت و انطوری که گروهی اعتقاد در تسلیم در برابر سرنوشت دارند برای حفظ بقا و ماهیت سرنوشت خود باید عاقلانه اندیشید و عمل کرد .
سخن نویسنده در مورد این رمان را می خوانیم:
نگارش این رمان صرفا به دلیل ادای حق مطلب برای پایان رمان قبلی بنده بود که با پایان گرفتن ان عطش شروع دوباره ای به شدت در من پدید امده بود و به هر ترتیب می خواستم بدین وسیله دین خودم را برای خود و خوانندگانی که خواهان ادامه ی روایت البته این بار با سبکی متفاوت تر بودند ادا کرده باشم.

 

مقدمه رمان شروع من :

“مادرم‌ همیشه می گفت هر خوابی تعبیری دارد و دیدن یک خواب انهم چند بار پشت سر هم نشانه ی تحقق پیدا کردن ان خواب است.”
نه خدایا خودت می دانی نمی خواستم . هرگز نمی خواستم هیچ تعبیری برای خوابهای مکرر و گاه و بیگاهم وجود داشته باشد .
– تو رو قران یه کم آرومتر …. مگه نمی بینین اون مریضه خونریزی داره …. یه کم یواشتر اخه آبستنه
من همیشه از گریه های مامان می ترسم خوب می دونم وقتی داره اینطور اشک می ریزه و ناله می کنه اتفاقای بدی افتاده . چرا هیچی یادم نمیاد فقط اینو خوب می دونم که از اتفاقات منزجر کننده و‌ملال اور این روزها به قدر یک عمر درد کشیدم . و اخرین صدا . صدایی که هنوز توی گوشامه یه صدای وحشتناک شبیه صدای سفیر گلوله “بنگ” نکنه همون موقع من مردم . احتمالا شیون کردن مادرم به خاطر مرگ منه . نکنه که مردم و این جسم خالی از روح و نفس منه که سوار بر تابوت آروم اروم تو راه قبرستونه . باید یه کاری کنم قبل از اینکه تو قبر بذارنم و خروارها خاک رو بریزن روی صورتم باید بهشون بگم که نمردم ، من زنده ام .

 

خلاصه رمان شروع من :

رمان شروع من به قلم زینب ایلخانی به نوعی ادامه ی روایت مسافر کوچه ی آرام می باشد اما ساختار رمان طوری پی ریزی شده که ماجراهای هر دو رمان کاملا منفک و حوادث خاص خود را به دنبال دارد منظور اینکه اگر خواننده موفق به خواندن مسافر کوچه ی ارام نشده بدین معنی نیست که در رمان شروع من دچار ابهام و سردر گمی شود اما توصیه ی بنده این است برای جذاب تر شدن و نهایت لذت از این رمان حتما قبل از ان مسافر کوچه ی ارام را مطالعه فرمایند در رمان اول به طور کامل پرده از تمام مجهولات داستان برداشته میشود و داستان در مقطعی به نظر پایان یافته مینماید اما چون راویان این حکایت دو دلداده به نام های مهتا و روزبه هستند که حکایت ایشان در مقطع پایانی ناتمام مانده احساس کردم در ادای حق عشق ایشان اجحاف و کوتاهی شد که با نگارش رمان شروع من احساس کردم رسالت حق مطلب را ادا کرده با احترام به خواننده خواستم تا نکته ی مبهمی برای روایت شروع عشقی نیمه کاره باقی نمانده باشد.

 

مقداری از متن رمان شروع من :

با چشمانی نافذ و فتنه انگیز بهم خیره شد رخوتی که تو چشمهاش ریخته بود هزار برابر اونو خواستنی تر کرده بود مصمم بهم گفت
– امشب شب ما دوتاست .شب منو تو مهتا . به هیچ قیمتی برنمی گردیم .
در حالی که دهانم قفل و مغزم از کار افتاده بود بدون کلام فقط به تماشایش نشستم لب فرو بسته و تسلیم خواسته اش شدم. من فراموش کرده بودم .خودم را دلواپسی های مادر حتی قهر و عتاب پدر را .
گویا اوس اسماییل بنا این دفعه به حساب محکم کاری رو دست خورده به خیال خود با حکم اکید جاری شدن یک صیغه ی محرمیت چند ساعته جهت رفع موانع و اجرای امور شرعی بد جور بند را به اب داده بود. کاش هیچ وقت نداند همین حکم اجباری چطور به دخترش جرات بخشیده بود در حالی که در میان اغوش معشوق تاب می خورد و در نی نی نگاهش گم و مفتون درست همان موقع که به سبکی یک پر کاه و بدون کوچکترین مقاومتی از جا کنده و تا رسیدن به محل بستر فقط چند قدم فاصله بیش نبود و وقتی تحت تاثیر هرم دل انگیزنفس های داغی که از میون لبهای پر حرارت تکین میون گودی گردنش سرازیر میشد و فرو می ریخت انطور با جسارت با خودش فکر نمی کرد ” من اشتباهی نمی کنم ….جرمی هم در کار نیست …معصیت هرگز و خطا ابدا ….”
و بعد در حالی که در خیالتش گم شده با خود مدام تکرار می کرد حالا دیگه ما دوتا متعلق به همدیگه ایم. اینو همه می دونن تکین عشق منه … مرد من.

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان شروع من :

دانلود رمان شروع من اثر زینب ایلخانی، به صورت نسخه الکترونیک و با رضایت رمان نویس، از طریق سایت و اپلیکیشن باغ‌ استور امکان پذیر است. برای شروع از لینک زیر اقدام کنید:

Shoroe Man Novel

 

بیوگرافی زینب ایلخانی :

من زینب ایلخانی هستم و از وقتی خودم رو شناختم از هر چیزی که گوش و چشمم رو دنبال خودش میکشید هزارتا قصه بافتم و این قصه‌ها به محض اینکه الف رو از ب تشخیص دادم روی کاغذ اومدن. اما وقتی اولین کارم یعنی این مرد امشب میمیرد رو شروع کردم فکرش رو هم نمیکردم این کار بشه نخ نامرئی من برای وصل شدن به زندگی. من شدم خدای داستان‌ها و شخصیت‌هام و اون‌ها شدن شعله روزهای تاریک و سردم و مخاطب‌هام شدن روح این جهان کوچک… این جهان کوچک همیشه یه دشت هموار و آفتابی نیست، گاهی میشه یه رشته کوه بی‌رحم و سنگی که انگار تماما سربالایی و به مقصد نرسیدنه. بارها خسته شدم، کلمه کم آوردم یا قلمم خشکید اما آخرش باز هم من بودم و سکوت شب و زمزمه دلم که میگفت هنوز خیلی قصه‌ها منتظرن برای گفته شدن…برای شنیده شدن.

 

آثار زینب ایلخانی :

رمان آوای درنا – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان مرگنواز – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان هزارچم ۱ – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان هزارچم ۲ – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان ماه طوفان – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان بتسابه – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان شاه دخترون – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان مسافر کوچه آرام – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان شروع من – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان اما خاکستری – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان دژ آشوب – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان چهل و نه کبوتر – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان آخرین سرو – در دست چاپ
رمان زندگی خصوصی یک زن – در دست چاپ
رمان بربط – در دست چاپ
رمان این مرد امشب میمیرد – در دست چاپ
رمان عابر بی‌سایه – در دست چاپ
رمان با سقوط دست‌های ما – در دست چاپ
رمان آقای هنرپیشه – در دست چاپ
رمان باغ جهنم – در حال تایپ

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها