رمان لالایی برکه
معرفی رمان لالایی برکه :
هدف فرخنده موحد راد از نگارش رمان لالایی برکه این است که فرد مورد تجاوز قرار گرفته مجرم نیست بلکه یک قربانی است و نیاز به حمایت دارد نه خجالت و تغییر عرف غلطی که در مورد زنان مطلقه و بیوه در ذهن بعضی مردم نقش بسته.
موضوع اصلی رمان لالایی برکه هم تجاوز و اثرات آن بر روحیهی شخص مورد تجاوز و فرهنگ غلط در رابطه با رفتار مناسب با اینگونه افراد است. از پیام های مهم رمان لالایی برکه برای مخاطبان آگاه سازی مردم از قضاوت بیجا نکردن، سرک نکشیدن در زندگی دیگران، اهمیت ندادن به حرف دیگران، تفکیک معنای عشق و دوست داشتن از تعصبات غلط و باورهای اشتباه است.
رمان لالایی برکه در سال ۱۳۹۸ از انتشارات صدای معاصر به چاپ رسیده است. تعداد صفحات آن ۶۱۰ می باشد.
خلاصه رمان لالایی برکه :
تنهایی در حالی که کس و کار زیادی داری، درد برکهی قصهی ماست. ناخواسته درگیر ماجرایی میشود که تمام وجود و قلبش را له میکند و درست آن لحظه که دلش میخواهد حمایت عشق و خانوادهاش را داشته باشد، تنهاتر و دلشکسته تر از همیشه مجبور به ترک خانه میشود اما…. این رهایی و دل کندن برای او سرنوشتی جدید رقم میزند که نگاه تیره و کدرش را به آدمها عوض میکند…
مقداری از متن رمان لالایی برکه ۱ :
_برکه!
با دلخوری صدایم زده بود. چقدر دلتنگ این لحن طلبکارانهاش بودم! سعی کردم چشمانم نلغزد و صاف به نگاهش زل بزنم.
اخمش را بیشتر کرد و گفت:
_بیانصاف نباش!
پوزخندی زدم. از چه حرف میزد؟! از چیزی که نه خودش داشت و نه خانوادهاش و نه خانوادهام!
مقداری از متن رمان لالایی برکه ۲ :
با پلک زدن، اشک به روی گونهاش چکید و گفت:
_ هستم، اگه نبودم، همون وقتی که مهران در حمام رو باز کرد و اومد تو و بعدشم کوک و سرحال رفت بیرون، رگم رو میزدم، نه اینکه…
جرقهی تلخ یادآوری مرگ… ناقوس بد تنفرانگیزی که باز در خاطراتم به صدا در آمده بود….
تنم را محکم در رودخانه میشستم و تا مدتها، در حمام کارم کیسه کشیدن لب و گردن و…. بود! آخ که مونا چه دردی را مثل من به جان میکشید!
مقداری از متن رمان لالایی برکه ۳ :
_ تا به دستت نیارن، عاشقن، اما وقتی به خیال خودشون صاحبت شدن، به خودشون اجازه میدن به راحتی توی خودت بکشنت…
اجازه میدن قربونیت کنن، قربونی خواستههای خودشون!
انگار تو بردهای و اونا صاحب… باید اونی رو بپوشی که اون میگه، اونی رو بپزی و بخوری که اون میخواد،
باید اونی رو بگی که اون میپسنده و باید اونجایی بری که اون اجازه میده؛
اسم این عشقه؟! عشقه یا بردگی؟! نه برکه جان، مردهای سرزمین ما هنوز عاشقی رو یاد نگرفتن!
مقداری از متن رمان لالایی برکه ۴ :
ستار توانم را بیشتر کرد، آن وقت که فریاد زد:
برکه، بدو! در رو! جون ستار بدو!
مرا به جان خودش قسم داده بود،
جانی که جانم را برایش میدادم؛ اما مگر میشد او را آنجا جا گذاشت و رفت؟!
مگر میشد او را با آن دیو صفتان رها کرد و رفت؟!
نمیدانم میشد یا نه، اما بیاختیار و از روی ترس تنها میدویدم و میدویدم و آن زمین ناهموار و پر از سنگ و خار و خس و خاشاک، مانع از قدرتم میشد و انرژیام را به تحلیل میبرد.
وقتی پایم به سنگی گیر کرد و زمین خوردم، شکست را پذیرفتم؛ خوب میدانستم تمام خواهم شد.
نحوه تهیه و مطالعه رمان لالایی برکه :
از طریق انتشارات صدای معاصر و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد. نسخه مجازی این رمان نیز با اجازه ی ناشر در اپلیکیشن باغ استور قابل تهیه می باشد.
بیوگرافی فرخنده موحد راد :
فرخنده موحدراد هستم، ساکن شهر تهران اما متولد شهر اهواز و زادهی روز آخر از آخرین ماه سالم…متاهل و دارای دو فرزند پسر و دارای مدرک کارشناسی رشته حقوقم که… ده عنوان چاپی از نشرهای مختلف در دستهی ادبیات داستانی و ژانر عاشقانه و اجتماعی دارم.
آثار فرخنده موحد راد :
رمان بغض غزل – انتشارات پرسمان
رمان لالایی برکه – انتشارات صدای معاصر
رمان بی تو مهتاب – انتشارات پرسمان
رمان عشق اطلسی – انتشارات پرسمان
رمان عطر رازقی – انتشارات پرسمان
رمان تکیه گاه – انتشارات پرسمان
رمان بی تو مهتاب – انتشارات پرسمان
رمان سایهبان نگاهت – انتشارات پرسمان
رمان نهال خشکیده – انتشارات پرسمان
رمان نگار من – انتشارات علی
رمان همتای شب – انتشارات صدای معاصر