معرفی رمان عطر خیال :

در رمان عطر خیال به تحریر لیلا نوروزی نویسنده با قلمی روان در کنار عاشقانه ای لطیف به تبعیض فرزندان در خانواده اشاره دارد. شخصیت پردازی ملموس باعث میشود مخاطب شخصیت را به خوبی درک کند و با آنها همراه شود. ریتم رمان ملایم و دلنشین است. رمان در دو زمان گذشته و حال به زبان شخصیت زن داستان بیان میشود و با فلش بک های به موقع گره ها را باز میکند. این رمان ۸۳۰ صفحه دارد و در سال ۱۴۰۲ از انتشارات علی به چاپ رسیده.

خلاصه رمان عطر خیال :

رمان عطر خیال به قلم لیلا نوروزی روایت دختریست که دل در گرو پسر همسایه دارد اما خانواده به اصرار سعی در ازدواج‌ او با دوست برادرش به خاطر وضعیت خوب مالی می‌کنند اما درست سر بزنگاه با خواستگاری بامداد به خاطر دلایل پنهانش ورق زندگی او بر میگردد و او به خواست دلش می‌رسد اما عمر این خوشبختی زیاد نیست و همه چیز بعد از مدت کوتاهی از شروع زندگیش شکل دیگری به خود میگیرد.

مقدمه رمان عطر خیال :

عطر تنت از هر کجا گذشت بهار شد..
لیلا نوروزی

مقداری از متن رمان عطر خیال ۱ :

پل همان قدر برایم پر خاطره بود که پر از کابوس نقطه ی انفصال هـمه رویاهای دخترانه ام؛ درست مثل پاره شدن رشته تسبیح، هر دانه از دلخوشی هایم را هزار بار از من دور کرده بود. کنار حفاظ پل رو به دریا و پشت به محل وقوع کابوسم ایستادم. دستم را روی میله فلزی حفاظ گذاشتم و خیره شدم به آبی بیکران دریا و جایی که بـه عظمت بیانتهای آسمان پیوند خورده بود.
ابتدای اردیبهشت ماه بود و خبری از مرغان دریایی زیر پل نبود. اما در ذهنم صدای جیغ های بلندشان با صدای شرشر مداوم حرکت رود عجین شده بود. چشمهایم را برای لحظه ای بستم و غرق شدم در تلخ و شیرین روزهایی که بر من گذشته بودند.
غرق در همان خاطرهها از پل آهنی گذشتم صدای برخورد پاشنه بلند کفشم همان اندازه برای من و خاطرههایم نا مانوس و عجیب بود که برای موزاییکهای پیاده رو چیزی که باعث شد برای لحظه ای گامهایم را ثابت نگه دارم و خیره شوم در تصویری که در شیشه سرتاسری فروشگاه می دیدم.تا باور کنم این زنی که آمده تا آرزوهایش را با دستان خودش در گور بگذارد خودِ من هستم.
و کمی آن سوتر با دیدن آبمیوه فروشی کنار تنها سینمای شهر به روزهای گذشته سفر کردم به روزهایی که به رسم همه دخترکان
عاشق تنها آرزویم در دنیا داشتنش بود!

مقداری از متن رمان عطر خیال ۲ :

خاطرههایم به واقعیت سرک کشیده بودند؛ با لباس مدرسه روی صندلی هایش نشسته بودیم. من آلا و مستانه.
تو چی میخوری تران؟
باز بهش گفتی تران؟
آلا معترضانه جواب داد:
ای بابا، من نمی فهمم تو چرا همش وکیل وصی ترانه میشی؟
این پا و آن پا کردن بی حوصله پسرک نوجوانی که برای گرفتن سفارش کنار میز ما ایستاده بود باعث شد که مستانه از خیر جواب دادن به آلا بگذرد و بدون گرفتن نظر ما بگوید:
دوتا فالوده و یه آب هویج بستنی لطفا!
پسرک سرش را تکانی داده و بیحرف رفته بود و اینبار مستانه با نگاه و لحنی حق به جانب خطاب به آلا گفت:
ما اگه دلمون نخواد تو اسممون رو مخفف کنی کی رو باید بینیم؟
آلا با حالت مسخره ای جواب داد.
مانه و من!
و بعد با کف دستش ضربه ای به شانه ام زد.
هووی بازم که رفتی تو هپروت.
انگار که از بلندی به زمین سقوط کرده باشم یکه ای خوردم و نگاه مـات شده ام را از ورودی پاساژ ساحلی آن دست خیابان گرفتم و م و به آن دو که خیره
نگاهم میکردند، دوختم.
چی میگی تو باز؟
بازم رفتی تو فکر طرف؟ ترانه تو رو جان من از این یارو بکش بیرون. بابا
این همه سال تو رو ندیده دیگه منتظر چی هستی؟
اشک حلقه زده در چشمهایم تکراری ترین پاسخی بود که به جملات بي رحمانه اش دادم چیزی که باعث شد ، مستانه آرام و هشدار گونه اسمش را بگوید و آلا طبق معمول به هشدار او نکند.
بسه تو رو خدا تران…. از روزی که من شناختمت تو کوک این لوک خوش شانس بودی حالا خوبه همچین تحفه ایم نیست که….
به جای من مستانه ترمز تندروی های آلا را کشید.
این بحث تکراری و بیفایده رو تموم کنید تا حالا هزار بار در موردش حرف زدیم تهش هم دلخوری بوده.
حتا اجازه جواب دادن هم به آلا نداد. دستش را برای ساکت کردنش بالا برد و گفت:
می دونم از سر رفاقته، اما ما نمی تونیم نظرمون رو به هم تحمیل کنیم. درست مثل خودت که از وقتی باهم دوستیم با ده نفر رفیق شدی و به مخالفت شد.

نحوه تهیه و مطالعه رمان عطر خیال :

رمان عطر خیال از طریق انتشارات علی و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد.

بیوگرافی لیلا نوروزی :

خانم لیلا نوروزی متولد سال ۶۶ و در رشت هستند ایشان کارشناسی شهرسازی دارند و متاهلند.

آثار لیلا نوروزی :

رمان زیر سایه ی درخت توت _ کتاب چاپ شده از انتشارات علی
رمان عطر خیال _ کتاب چاپ شده از انتشارات انتشارات علی
رمان رد پای یاس ها _ کتاب چاپ شده از انتشارات انتشارات علی
رمان تو را در گوش خدا آرزو کردم _ مجازی
رمان تا انتهای شب _ کتاب چاپ شده از انتشارات انتشارات علی
رمان تو را در گوش خدا زمزمه کردم _ مجازی
رمان همین گوشه از آسمان _ مجازی