رمان از هم گسیخته

بازدید: 1 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 29 مهر 1402
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۴۳ بعد از ظهر
دانلود رمان از هم گسیخته

معرفی رمان از هم گسیخته :

در رمان از هم گسیخته گلناز فرخ نیا معضلات زنی را بازگو می‌کند که به خاطر شک و بد دلی، بعد از مرگ برادرش، به هم ریختگی های شدیدی دارد و این به هم ریختگی ها شیرازه ی زندگی او را در دست گرفته به اندازه ای که برای جدایی از همسرش مصر می‌شود.
همچنین در رمان از هم گسیخته اشاره ی خوب و به موقع گلناز فرخ نیا به روانشناس و جلسات روانکاوی به جا و خیلی زیبا تصویر سازی شده‌.

 

مقدمه رمان از هم گسیخته :

با یک دنیا دلتنگی تقدیم به روح پاک پدرم

که حسرت لبخند زیبایش، نگاه گرم و آغوش پر از

عشقش به دلم ماند و تجربه پروازش تلخ ترین

از هم گسیختگی زندگی ام را رقم زد.

 

خلاصه رمان از هم گسیخته :

رهادختری که مرگ برادرش را از چشم همسرش میبیند و برای جدا شدن از همسرش اصرار دارد اما این جدایی بُعدهای جدیدی از اتفاقات پشت پرده را رو میکند.نقطه ی عطف داستان مشاوره های روانشناسیست که زندگی او را از ورطه ی نابودی نجات میدهد.

 

مقداری از متن رمان از هم گسیخته :

یادم هست آخرین خبری که ازت بهم رسید این بود که رفتی آمریکا، تو به من یه زنگ نزدی!

با صدای خش داری گفت:

رها…

کاش با این لحن صدایم نکند دلم مثل سیر و سرکه می جوشید. کاش ادامه ندهد؛ اما مگر امکان داشت؟ مگر میشود حقیقتی پنهان بماند؟ مگر این داغ پنهان کردنی بود؟ داغی که به دلم عمیقترین ضربه را زد و مرا از همه دنیا و حتی شادی دور کرد.

زیر گریه زد و من در آغوشش نفس عمیقی کشیدم و عطر آشنایش در مشامم پیچید و دلم کمی آرام گرفت.

برات میگم به خدا!

حرفش را قیچی کردم.

شادی یکم دیر نیست؟

به خاطر غیبت ناگهانی اش چشمان پر از سوالم را به چشمان پر درد و لبالب از اشکش دوختم.

تو چرا نخواستی بفهمی من کجام؟

چه باید میگفتم؟ اینکه نخواستم چون به قدری داغون بودم که روحم طاقت تحلیل و درک تازه ای از یک اتفاق جدید را نداشت؟

دستش نرم بازویم را لمس کرد

حالت خوب نیست؟

نه، سرم گیج میره سردمم هست. می خوام برم تو ماشین.

سریع اشکهایش را پاک کرد و زمزمه وار گفت:

«مثل معجزه است که یهو اینجا پیدات کردم.

و بلندتر ادامه داد:

باشه میشه یکم با هم باشیم و حرف بزنیم؟ فقط یکم یا جایی داری میری؟ من ماشین ندارم باهات بیام؟

سری به علامت مثبت تکان دادم و کنار هم حرکت کردیم. وقتی به ماشین رسیدیم گفتم:

تو بشین سرم بدجوری گیج میره

شادی سریع جای راننده نشست و بدون هیچ سوالی با سرعت هر چه تمام به سمت کافه ای رفت که تقریباً تا چهار سال پیش همه با هم آنجا جمع می شدیم مقابل نگاه عصبی و مخالفم ملتمسانه گفت:

خواهش میکنم فقط همین یه بار.

نگاه سردم را گرفتم و چشم به بیرون دوختم وقتی به کافه رسیدیم هیچ حسی از حسرت و دلتنگی در من نبود؛ همه بغض و خشم و خفگی بود به خودم نهیب زدم:

«رها سنگ شدی خالی از هر احساسی»

اما برعکس من یخ زده چشمهای شادی با دردی عظیم ولی مملو از ذوق اطراف را می کاوید و مدام خاطره ای را بلند فریاد میزد.

وای خدا مگه میشه این همه وقت گذشته باشه؟ انگار چند روز پیش بود. اینجا رو یادته که آرش اون شب تو برفا سُر خورد و تا یه هفته می لنگید؟ هر وقت راه میرفت سامان روی میز رنگ میگرفت و شمالی براش می خوند اون موقع ها با فرشاد دوست بودم یادته چقدر رو آرش حساس بود و هـر سـری می فهمید آرش هست قیامت به پا میکرد؟ البته همه رو آرش حساس بودن؛ اما هومن سیاست داشت. یادمه چه خونی تو چشماش میافتاد؛ اما هیچی به تو نمی گفت.

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان از هم گسیخته :

از طریق انتشارات علی و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد.

 

بیوگرافی گلناز فرخ نیا :

خانم گلناز فرخ نیا ۳۶ ساله در تهران به دنیا آمدند اما چند سالیست که به کانادا مهاجرت کردند.
ایشان در رشته ی معماری مدرک کارشناسی خود را گرفتند و علاوه بر علاقه به نویسندگی دستی در هنر نقاشی هم دارند.

 

آثار گلناز فرخ نیا :

رمان نیمی از من و این شهر دیوانه _ انتشارات علی

رمان از هم گسیخته _ انتشارات علی

رمان شب نشینی پنجره های عاشق _ دردست چاپ

رمان غمزده های کشنده ی رنگ ها _ مجازی

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها