رمان جان شهرزاد

بازدید: 0 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 14 آذر 1402
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۴۰ بعد از ظهر
دانلود رمان جان شهرزاد

معرفی رمان جان شهرزاد :

در رمان جان شهرزاد رزآبی مخاطب رو با دختری به اسم شهرزاد همراه میکنه که بر اثر یه اتفاق پدرش به قتل میرسه و از وصیت نامه ی پدرش متوجه میشه شرط به ارث رسیدن داراییش ازدواجه که این اتفاقات به خوبی و با کلی هیجان در رمان جان شهرزاد نوشته شده و این رمان دو فصل دارد.

 

خلاصه رمان جان شهرزاد :

دختری به اسم شهرزاد بر اثر یه اتفاق پدرش به قتل میرسه و از وصیت نامه ی پدرش متوجه میشه شرط به ارث رسیدن داراییش ازدواج و این شرط باعث میشه در برابر تقاضای بخشش خانواده ی مقتول برای پسر خانواده شرط ازدواج موقت بزاره…

 

مقداری از متن رمان جان شهرزاد :

نمیدونم قلبم چی میخواد..‌

نمیدونم حسی هست یا نه‌‌…

نمیدونم علاقس یا دلسوزی یا عذاب وجدان…

هر چی که هست یه چیزی و خوب میدونم‌…

اونم اینکه من نمیتونم خودم و بزنم به بی غیرتی…

میدونم حتی اگه ترحم و عذاب وجدان تنها حسم باشه بازم من روی ناموسم غیرت دارم…

اصلا درستشم همینه‌ و این غیرت داره بابای من و در میاره!

وقتی از گذشتش گفت‌…

از دوست پسرای رنگارنگش گفت…

از رابطش گفت…

از عشقش گفت‌…

از شهاب گفت…

حقیقتا از درون نابود شدم اما ….

اصل ماجرا اینه که ما باهام ازدواج کردیم و تعهدی به هم نداریم…

یعنی نخواستیم که داشته باشیم… و این جای دردناک قصه س!

یه قولی بهش دادم که خودمم توش موندم…

من قرار شهاب و از کجا پیدا کنم؟ اصلا پیدا کنم که چی بشه؟ که چی بگم؟ بگم آقا پسر بیا برو زن من و درست کن چون بدون تو زده به سرش و کمر بسته به نابودی خودش؟

بعد نمیخنده بهم؟ باخودش نمیگه این مرتیکه ی بی رگ و بی غیرت دیگه از کجا اومده؟ شک نمیکنه به عقلم؟

– جانیار؟

صداشو از پشت سرم میشنوم و از جلوی پنجره کنار میرم…. سمتش میرم… موهاش هنوز خیسه… نمیدونم چرا نگرانم:

– چرا موهات و خشک نکردی با این حالت؟

تلخ میخنده؛

– اومدی ویلا و دریارو دیدی و توهم عشق و عاشقی و ماه عسل برت داشته؟ به موی خیس من چیکار داری؟

بی شک نمیشه یه دختر این اندازه بی حس باشه… حتما و قطعا اگه شهاب و پیدا کنم و ببینم ازش میپرسم دقیقا چیکار کرده با این دختر!؟

– تو مریضی شهرزاد… موی خیس سرماخوردگی تو تشدید میکنه!

– خب بکنه… چه اهمیتی داره؟

چی میخواد بشنوه؟ با کی لج کرده؟جلو میرم و مقابلش می ایستم:

– نمیخوای این شمشیری که از رو بستی و غلاف کنی؟

– من خسته تر و بی حوصله تر از این حرفام که به مثل دخترای دیگه از یه توجه ی ریز دلم بریزه و از یه سرماخوردگی کوچیک کوه بسازم و ناز کنم… من قوی بودن و یاد گرفتم!

لبخند میزنم… چقدر این دختر عجیبه… عجیب و خاص و پیچیده:

– اما من توی ادمی که کمر به نابودی خودش میبنده…‌ با الکل و سیگار اروم میشه… از زجر و مریضی خودش لذت میبره… مراقب خودش نیست … قدرتی نمیبینم خانوم!

جا میخوره… اما کم نمیاره:

– قدرت همیشه توی مراقب بودن از خودت معنی نمیشه آقا!

– پس قدرت و توی چی می بینی؟

– تو خیلی چیزا… مثلا اینکه وقتی ۱۵ سالت میشه و تازه میفهمی چقدر مادر داشتن دلچسبه و جلوی چشمات یه ماشینی میفرستش هوا و تموم و تو یاد میگیری شبای زیادی و با اون کابوس زندگی کنی و به نداشتن مادر عادت کنی یعنی تو قوی شدی!

فقط نگاش میکنم:

– یا مثلا وقتی میفهمی بلاخره بعد از کلی اشنا شدن با ادمای دوزاری و بیخود بلاخره یه مرد پیدا کردی و که میتونی کنارش خودت باشی و از ته دل بخندی و دل بدی و یهو ناپدید میشه و تو باز سرپا میشی یعنی قوی شدی!

چشماش و ریز میکنه و میگه:

– میدونی دکتر… من فکر میکنم هر ادمی توی زندگیش یه بار ترک شدن و تجربه کرده… و هر ادمی که ترک شدن و رفتن یه عشق و تجربه کرده و زنده مونده… یعنی قویه!

– مطمئنی شهاب عشق بود؟

– هرچی که بود…حتی اشتباه… غلط… حماقت‌.. توهم… حال من باهاش خوب بود… و من فکر میکنم همین کافی بود!

پوف کلافه ای میکشم؛

– قبول‌‌‌… تو قوی… تو همه چی تموم‌… ولی در حال حاضر تو یه ادم قوی هستی که زندگی کردن بلد نیست!

– و تو میخوای یادم بدی؟

– نه‌… فقط میخوام کمکت کنم… حالا برو موهات خشک کن بریم بیرون یه دوری بزنیم!

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان جان شهرزاد :

این رمان به صورت فایل مجازی و فروشی است که از طریق کانال تلگرام رزآبی قابل تهیه می باشد.

 

بیوگرافی رزآبی :

رزآبی متولد سال ۱۳۷۷ و زاده ی تهران هستند، ایشان لیسانس نرم افزار دارند و نوشتن را به صورت جدی از سال ۱۳۹۷ در تلگرام شروع کردند.

 

آثار رزآبی :

رمان آغوش گرم _ مجازی فروشی

رمان جان شهرزاد _ مجازی فروشی

رمان عشق بی رحم _ مجازی فروشی

رمان حامی _ مجازی فروشی

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها