رمان فصل میوه های نارنجی

بازدید: 4 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 12 آذر 1402
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۴۰ بعد از ظهر
دانلود رمان فصل میوه های نارنجی از آزیتا خیری

معرفی رمان فصل میوه های نارنجی :

رمان فصل میوه های نارنجی دارای تعلیق عالیست و به خاطر موضع جدید مخاطب را با اشتیاق به دنبال کردن می‌کشاند.

داستانی که با هر معما جنجالی به پا میکند و با فلش بک های به موقع معماها یک به یک حل میشود.

 

خلاصه رمان فصل میوه های نارنجی :

رعنا دختری عراقی که میان خانواده ای ایرانی بزرگ شده و فخرالدین او را از همه ی ترس ها و درد هایش دور کرده و به زندگی که لایق آن بوده برگردانده .

او حالا تبدیل به خبرنگاری شده که در میان معضلات توافقات ۵+۱ دوربینش دزدیده میشود و در آن میان با حافظ خبرنگار عراقی که از وین به ایران سفر کرده آشنا میشود.

 

مقداری از متن رمان فصل میوه های نارنجی ۱ :

عروسی ها زیاد دیده بود؛ همین جوری دست هایشان را زیر دماغ شان می گذاشتند و وقت حماسی خواندن مردها و رفتن داماد به حجله هیاهو می کردند.

حتی وقت مردن یکی از فامیل و همسایه ها هم زنهای فامیل همین جور کل میکشیدند حالا مانده بود بین چند زن چاق و سیاه پوش که بی وقفه کل میکشیدند و مردی که مقابلش آویزان از طناب دار دست و پا می زد و کمی بعد انگار جانش در آمد که بی تکان همان جور ایستاد.

مقابل او مرد قد بلندی ایستاده بود و او برای خوب دیدن باید مدام بالا می پرید.

وسط بالا و پایین پریدن هایش دید که لنگه دمپایی حصیری از پای آن مرد اعدامی کنده و دشداشه اش خیس شد.

سروصدا زیاد بود. زنها بلندتر هیاهو میکردند و سربازان با قنداق اسلحه بقیه را از نزدیک شدن به آن مرد اعدامی دور میکردند.

آن میان انگار فقط او بود که حالا بدون بالا پریدن زل زده بود به گردن کج آن مرد اعدامی!

فواد گفته بود وقت اعدام آخرین مهره گردن مرد می شکست و نفسش گره می خورد. حالا هم حتما گردنش شکسته بود که آن طور کج و بی جان مانده بود…

با صورتی خیس و نفسی رفته چشم باز کرد و مثل آدمی که زیر آب مانده یکباره روی تخت بالا آمد قطره های عرق روی صورتش شره می رفت با ولع هوا را به ریه هایش کشید و نفسش یکباره برگشت.

چند بار دیگر نفس کشید و نگاه وحشت زده و گنگش به پنجره کشیده شد؛ به اولین دقایق صبح بی رنگ و بیجان آسمان که سرمایش را حتی از پشت شیشه ها هم حس میکرد.

 

مقداری از متن رمان فصل میوه های نارنجی ۲ :

وزیر امور خارجه توی قاب مانیتور میخندید و به همتای آمریکایی قد بلندش لبخندهای سیاست مدارانه میزد.

ته همه آن لبخندها اما می شد یک دنیا فکر و حرف و ایده .دید از دنیای معجزه قرنها گذشته بود.

این روزها یک لبخند هم میتوانست معجزه کند و حالا آن معجزه رخ داده بود.

جنگی رخ نمی داد به بهانه جنگ خونی ریخته نمی شد، مدرسه ای فرو نمی ریخت و شاید کودکی در این گوشه دنیا ته همه ترس ها و جیغ ها و اشک هایش امنیت و کودکی و آرزوهایش را از دست نمی داد و این عین معجزه بود.

ایران با گروه پنج به علاوه یک به توافق رسیده بود!

رعنا هم لبخند زد نگاهش هنوز به خندههای خاص آقای وزیر بود.

هر چند بهای این خندهها لااقل برای او به قیمت یک دوربین برند سونی آب خورده بود؛ اما می ارزید.

به ساعت نگاهی انداخت نزدیک هشت شب بود. مقاله آماده اش را روی سیستم فرخنده شر کرد و بعد با نگاهی که هنوز هم دوخته به صورت خندان آقای وزیر بود شات دان کرد فخرالدین در چهارچوب در ایستاد تنه اش را به آن تکیه داد و با دستهایی در جیب پرسید:

تموم شد؟

او در حال جمع و جور کردن اوراق روی میزش با لبخند سر تکان داد.

پس زودتر بریم دیر شد.

این را فخرالدین گفت و رعنا کیفش را برداشت. کنار هم از دفتر بیرون رفتند. او در را قفل میکرد و مشام رعنا پر بود از عطر خنک و شیرین او.

بوی خوبی میداد از پله ها پایین رفتند و کمی بعد توی ماشین بودند. فخر زود به راه افتاد اما عجلهاش برای رفتن خیلی هم کارساز نبود. کمی جلوتر توی ترافیک آزار دهنده خیابان گیر کردند.

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان فصل میوه های نارنجی :

از طریق انتشارات علی و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد.

 

بیوگرافی آزیتا خیری :

خانم آزیتا خیری اینانلو چهل و سه ساله متولد اسفند ماه سال پنجاه و نه می‌باشند که در دانشگاه رشته ی زمین شناسی خواندند.

چهارده کتاب چاپ شده از انتشارات علی دارند. اولین فیلمنامه ی آزیتا خیری به اسم تمام رخ از شبکه سه سیما در سال هزار و چهارصد و یک پخش شده.

 

آثار آزینا خیری :

کتاب رمان دختر ماه منیر _ انتشارات علی

رمان فصل میوه های نارنجی _ انتشارات علی

کتاب رمان روی نقطه هیچ _ انتشارات علی

رمان چه ساده شکستم _ انتشارات علی

کتاب رمان خانه امن _ انتشارات علی

رمان در میان مه _ انتشارات علی

کتاب رمان بوی درخت کاج _ انتشارات علی

رمان شاخه نبات _ انتشارات علی

کتاب رمان کوچه دلگشا _ انتشارات علی

رمان عاشق شدم _ انتشارات علی

کتاب رمان بیگناهان _ انتشارات علی

رمان من غلام قمرم _ انتشارات علی

کتاب رمان هفت سنگ _ انتشارات علی

رمان عنکبوت _ انتشارات علی

ای مهربان چراغ بیاور _ مجازی

رمان نشسته در نظر _ مجازی

راه چمان _ مجازی

رمان آقای پینوشه _ مجازی

 

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها