رمان شامگاه حوا

بازدید: 0 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 12 فروردین 1403
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۲۹ بعد از ظهر
دانلود رمان شامگاه حوا از ملیکا شاهوردی

معرفی رمان شامگاه حوا :

رمان شامگاه حوا به قلم ملیکا شاهوردی، در ژانر تخیلی عاشقانه نوشته شده و روایت فوق‌العاده‌ای دارد.
داستان جذاب و قوی که خواننده را تسلیم به خواندش می‌کند.
رمان شامگاه حوا به قلم ملیکا شاهوردی، داستان یک خون آشام تبعید شده است.
داستان میکائیل…
پادشاهِ تاریکی… عزل شده‌ی محفل فرشتگان… خونخوار زمینی…
در رمان شامگاه حوا به قلم ملیکا شاهوردی ضیافتی خونین اتفاق می‌افتد که منجر به نفرینی مقدس شد…نفرینی از خون پاک حوا…
حوای پیشکش شده‌ی میکائیل…

 

مقدمه رمان شامگاه حوا :

تو نحوه‌ی خامــوش کردن احساساتت رو به خوبی یاد گرفتی.
احساساتی که تمام و کمـــال متعلق به منه!
با پا گذاشتنت به قلعـــه‌ی من به عنوان پنجمین قربانی…
خودت رو تمام و کمال تســـلیمم کردی.
تو با خون افیونی که تو رگات جریان داره قربانی منی…
آخرین قربانی قمر در عقرب من
و الان…
با تاراج رفتن جسمت، روحت، خونت…
وارد شامگاه خونی من میـــشی دختر حوا!

 

خلاصه رمان شامگاه حوا :

رمان شامگاه حوا، به قلم ملیکا شاهوردی، داستان دختری به اسم حورا که رقاص حرفه‌ای مجالس ممنوعه است و خون حوا در رگ‌هایش می‌جوشد.
ناخواسته طعمه‌ی میکائیلی می‌شود که در آخرین روز از قمر در عقرب هر سال، پنج دختر باکره به شامگاهش می‌روند و خودشان را پیشکش او می‌کنند.

 

مقداری از متن رمان شامگاه حوا :

دستانش را با حالت خاصی، دوطرف بدنش نگه داشت و با پیچ و تاب حرکتشان داد.
تمام ناز و ظرافت های دخترانه‌اش را یک‌ جا خرج کرد و همزمان، کمرش را در یک زاویه‌ی مناسب چرخاند.
پشت بندش، همانند مار شکمش را تاب داد و بالاتنه‌اش را لرزاند.
تمام بدن سفیدش، خیس از عرق بود.
می‌درخشید…
زیر چراغ های آبی الماسی لوستر مجلل و بلندی که از سقف آویزان بود برق میزد.
انگشت اشاره‌اش را از زیر چانه تا ترقوه‌اش کشید و ماهیچه های شکمش را لرزاند.
اندامش را تماما به رخ گذاشت.
تصویرش درون آن دامن بلند و نیم‌تنه‌ی سفیدی که با نگین و مروارید سنگ کاری شده بودند بیش از حد زیبا بود.
و البته چشمگیر و دلنواز!
نگاهش قفل ران‌های تو پرش شد و پوزخندی کنج لبش نشست.
روی صورتش نقاب بود؛ اما واضح می‌توانست نگاهش را ببیند و متوجه شود پشتش چه چیزی پنهان است.
هدفش را از برق چشمانش می‌توانست بخواند.
در یک حرکت شال حریری که زیر پایش افتاده بود را چنگ زد و همانطور که مقابل بدنش می‌گرفت، با پیچ و تاب و مهارت چرخید.
به عقب رفت و دختری که پشتش مشغول رقص بود را به جلو هدایت کرد.
با اشاره‌ی چشم و ابرو به او فهماند که خودش وسط بماند و ماموریت او را ادامه دهد.
باهوش تر از آن بود که فکرش را می‌کرد.
به سرعت مشغول تکان دادن بدنش شد و موهای شرابی‌ کرلی شده‌اش را به رخ کشید.
در اصل خودش مدیر گروه بود و همه حرکت‌های سخت و نمایشی را او باید انجام می‌داد.
بدتر از آن، چهار دختری که همراهش روی صحنه بودند را نمی‌شناخت و تنها در حد اسم از آن‌ها می‌دانست.
البته این از بدشانسی‌اش بود که هر چهار نفر گروه خودش، درست در لحظه‌ی آخر مریض شدند و مجبوری او به جلو رفت.
از نگاه مرد ترسید.
چشمانش تند و تیز بودند و چیزی در نگاهش پنهان شده بود.
حسی که نمی‌توانست تعبیرش کند و فقط ترس را به وجودش تزریق می‌کرد.
با بلند شدن آهنگ عربی که از اسپیکر‌های اطراف سالن پخش می‌شد؛ گوشش سوت کشید و ابروهایش درهم فرو رفت.
نگاهش قفل دخترک بود که با حرکت همزمان بالاتنه و پاهایش، داشت ماموریتش را به نحو احسنت انجام می‌داد.
برای لحظه‌ای آهنگ آرام شد و اینجا جایی بود که باید دسته جمعی، هرکدام برای چند ثانیه نمایش های یک دقیقه‌ای اجرا می‌کردند.
هر پنج نفر، در یک خط منظم پشت هم ردیف شدند و دست هایشان را دوطرف تکان دادند.
نفری، تمام هنرهایشان را به نمایش گذاشتند تا زمانی که نوبت به او رسید و چشمان مرد برق زد.
برق نگاهش را حتی از همین فاصله هم می‌توانست ببیند.
پشت نقابش، که با سکه های ریز نقره‌ای، از این سر تا آن سر کار شده بود.
موهای طلایی و بلند‌ش را با دستانش بالای سرش جمع کرد و باسنش را لرزاند.
عضلات شکمش سخاوتمندانه در تیر رأس مرد قرار گرفتند و زبان روی لب‌هایش کشید.

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان شامگاه حوا :

دانلود رمان شامگاه حوا اثر ملیکا شاهوردی، به صورت نسخه الکترونیک و با رضایت رمان نویس، از طریق سایت و اپلیکیشن باغ‌ استور امکان پذیر است. برای شروع از لینک زیر اقدام کنید:

Shamgahe Hava Novel

 

بیوگرافی ملیکا شاهوردی :

ملیکا شاهوردی، متولد ۱۳۷۹/۰۸/۰۶ بزرگ شده و ساکن البرز هستم.
ادیتور تیزر‌های تبلیغاتی و در عین حال طراح لباس
عاشق نوشتن، خلق شخصیت های جدید و زندگی تو دنیای نوشته هام!
از سن کم رمان خوندن رو شروع کردم و بی نهایت به مطالعه و نوشتن علاقه دارم.
اصولا آدم درون گرایی هستم و خیلی کم پیش میاد تا بخوام حرفی رو بزنم؛ از اون جهت بیشتر حرف های توی دلم رو به صورت دکلمه یا دلنوشته یه گوشه ای یادداشت می‌کردم.
رمان نوشتنم از زمانی شروع شد که یکی از همین دلنوشته هام که درمورد ” پارادوکس” بود رو تو قالب انشا به معلم ادبیاتم نشون دادم و ایشون تشویقم کردن به نوشتن.
خیلی روزها فکر کردم و وقتی که دیدم رمانی برای خوندن با موضوع دلخواهم پیدا نمی‌کنم، تصمیم به نوشتن گرفتم و تو خلوت خودم دو رمان نصفه و نیمه نوشتم.
فعالیتم به صورت رسمی از سال ۹۵ شروع شد و اولین رمانم به اسم ” گناه من سادگی بود” رو که نسخه بازنویسی شده یکی از همون دو رمان نصفه و نیمه ام بود رو با مخاطبینم به اشتراک گذاشتم و مورد استقبال بالایی هم قرار گرفتم.
بعد از اون کلاس های مختلف نویسندگی شرکت کردم و تونستم خودم رو ارتقا بدم.
سبک های زیادی رو نوشتم و از اونجایی که پیشرفت رو دوست داشتم تصمیم گرفتم هم محاوره و هم ادبی رو امتحان کنم و تا الان موفق شدم ۱۰ رمان با ژانر های مختلف بنویسم.
سال ۹۸ با تیم حرفه ای و کامل باغ استور آشنا شدم و به مرور تمامی رمان هام رو وارد اپلیکیشن باغ استور کردم.
در حال حاضر جدیدترین رمان بنده شوبات هست که مورد توجه بسیاری از شما عزیزان قرار گرفته.

 

آثار ملیکا شاهوردی :

رمان شوبات – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان نقاب شیطان – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان داژفوک – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان قانون ۳۸ – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
مجموعه داستان کوتاه آرابسک مشترک با (هاله بختیار) – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان سوژه – فایل رایگان در اپلیکیشن باغ استور
رمان مرز نفوذ – درحال تایپ
داستان کوتاه راز بازی ناتمام – فایل رایگان در اپلیکیشن باغ استور
رمان باهور – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان شامگاه حوا – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها