رمان ماه طوفان

بازدید: 3 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 29 بهمن 1402
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۳۱ بعد از ظهر
دانلود رمان ماه طوفان از زینب ایلخانی

معرفی رمان ماه طوفان :

رمان ماه طوفان به قلم زینب ایلخانی داستان دختری امروزی و مستقل است که درگیر عشق خلافکار بزرگ شهر می شه. هدف از نوشتن رمان ماه طوفان آشنایی با قشر کمتر شناخته شده و حاشیه جامعه است. مهم ترین پیام در رمان ماه طوفان اینه که طمع بزرگترین دشمنیه که انسان برای خودش می سازه و اینکه هرگز نمی شه از ظاهر کسی قضاوت کرد این انسان چه کارهایی ازش برمیاد.

 

مقدمه رمان ماه طوفان :

سال ها، از اولين روزى كه در اين اتاق نشستم و اولين سوال را پرسيدم، می گذرد.
گاه موفق شده بودم و گاه تسليم، حرف هاي‌شان را شنيده بودم، باور كرده بودم، يا رد كرده بودم.
همه چيزِ اين اتاق، برايم عادی شده است،
حتى زمانی كه مادری، به قتل كودك سه ساله اش اعتراف مي كند و يا دختر نوجوانی كه مورد تجاوز پدرش قرار گرفته است.
چندين مرتبه با صورت های اسيد پاشيده شده و كاملا سوخته، در همين اتاق، ساعاتی طولانی را به مباحثه گذرانده ام.
بايد اعتراف كنم، ارمغان چهارده سال خدمتِ شرافتمندانه ام، به عنوان بازپرس اين جمله بوده است:
” هيچ چيز از هيچ كس بعيد نيست ”
جز اين اتاق، همه ی آدم ها هم برايم تكراری شده اند!
مثلاً پشتِ چراغ قرمز، راننده ی اتوميبلِ كناری، شبيه همان مرد قاتلى است كه صبح از او بازجويي كردم!
اخبار هم برايم تكراری است.
هيچ چيز مرا متعجب نمی كند.
جز يك چيز، چشم ها!
چشم های متهمينِ هيچ كدام از پرونده ها، شبيه هم نيست!
حتي وقتي دروغ مي گويند، وقتي گريه مي كنند، يا وقتی كه بي گناه هستند!
چشم ها، هميشه برايم عجيب ترين قسمت زندگی است.
امروز به محض اين كه وارد اتاق شد، وقتی این طور با قدرت قدم برداشت و روی صندلیِ مقابلم نشست، اگر تا اين حد زيبا و ظريف نبود، قطعاً باورم نمی شد يك زن مقابلم نشسته است.
چشم هايش سرشار از ابهت بود، خسته بود؛ اما تسليم نشده بود!
اسمش را پرسيدم، بدون لحظه ای تعلل پاسخ داد:
_ فريماه مرتضوی.
قطعا سوال بعدی ام، بايستی در موردِ نسبتش با متهم می بود، اما نمی‌دانم چرا خيال داشتم وارد ميدان زور آزمایی شوم. شايد ابهت كلام و حركاتش مرا به اين وامی داشت.
با خودم فكر مي‌كردم، يك بادكنك، هرچه قدر هم بزرگ باشد با يك سوزن كوچك مي تركد و تو خالي بودنش رسوايش مي كند.
نگاهش كردم، گريه نمی كرد؛ اما چشم هايش مي لرزيد.
با بی رحمی هر چه تمام تر پرسيدم:
_ اوني كه كشته شده؛ برادرتونه؟
محكم جواب مي‌دهد:
_ بله.
زير چشمی نگاهش مي كنم.
_ شما از نيت قاتل خبر داشتيد؟
سر تكان مي دهد و مي گويد:
_ كار طوفان نيست!
_ مدركی داريد كه اينو ثابت كنه؟
_ نه

 

خلاصه رمان ماه طوفان :

رمان ماه و طوفان به قلم زینب ایلخانی یه روایت درام است. طوفان مردی به ظاهر متاهله و درگیر زندگی توی دنیای پر از خطا و خلاف خودشه که عاشق فریماه، دختری که فرسنگ‌ها از دنیاش فاصله داره میشه اما وقتی فریماه اون رو پس میزنه طوفان برای به دست آوردن فریماه دست به بدترین کار زندگیش میزنه.

 

مقداری از متن رمان ماه طوفان :

نديدمش…
امشب هم نداشتمش.
خدا مي‌داند اين نديدنش و نداشتنش، قرار است تا كي و كجا ادامه پيدا كند!
عشق، مثل يك تكه استخوان شكسته‌ی تن است كه از گوشت و پوست بيرون مي‌زند
و اين استخوان شكسته، قصد دارد امشب مرا از پاي در بياورد.
آخرين نگاه درمانده‌ام را به خانه‌اش مي‌اندازم.
نفس عميقي مي‌كشم،
اين هوا همان هوايي است كه او استشمام كرده است، به اميد آن‌كه كمي از نفسش سهم ريه‌هايم شود.
اين‌قدر ناتوان شده‌ام كه حتى تحمل وزن همين كيف كوچكم را ندارم.
كيفم را بي‌رمق روي زمين مي‌كشم و تلاش مي‌كنم خودم را به زور، به خيابان اصلي برسانم.
دوباره يك جفت چراغ روشن، ظلام كوچه را مي‌درد.
خودش است، ماشين خودش…
پشت يك وانت اوراق بدون چرخ پنهان مي‌شوم.
قلبم مثل يك بمب ساعتي، تيك تاك مي‌كند.

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان ماه طوفان :

دانلود رمان ماه طوفان اثر زینب ایلخانی، به صورت نسخه الکترونیک و با رضایت رمان نویس، از طریق سایت و اپلیکیشن باغ‌ استور امکان پذیر است. برای شروع از لینک زیر اقدام کنید:

Mahe Tofan Novel

 

بیوگرافی زینب ایلخانی :

من زینب ایلخانی هستم و از وقتی خودم رو شناختم از هر چیزی که گوش و چشمم رو دنبال خودش میکشید هزارتا قصه بافتم و این قصه‌ها به محض اینکه الف رو از ب تشخیص دادم روی کاغذ اومدن. اما وقتی اولین کارم یعنی این مرد امشب میمیرد رو شروع کردم فکرش رو هم نمیکردم این کار بشه نخ نامرئی من برای وصل شدن به زندگی. من شدم خدای داستان‌ها و شخصیت‌هام و اون‌ها شدن شعله روزهای تاریک و سردم و مخاطب‌هام شدن روح این جهان کوچک… این جهان کوچک همیشه یه دشت هموار و آفتابی نیست، گاهی میشه یه رشته کوه بی‌رحم و سنگی که انگار تماما سربالایی و به مقصد نرسیدنه. بارها خسته شدم، کلمه کم آوردم یا قلمم خشکید اما آخرش باز هم من بودم و سکوت شب و زمزمه دلم که میگفت هنوز خیلی قصه‌ها منتظرن برای گفته شدن…برای شنیده شدن.

 

آثار زینب ایلخانی :

رمان آوای درنا – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان مرگنواز – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان هزارچم ۱ – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان هزارچم ۲ – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان ماه طوفان – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان بتسابه – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان شاه دخترون – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان مسافر کوچه آرام – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان شروع من – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان اما خاکستری – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان دژآشوب – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان چهل و نه کبوتر – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان آخرین سرو – در دست چاپ
رمان زندگی خصوصی یک زن – در دست چاپ
رمان بربط – در دست چاپ
رمان این مرد امشب میمیرد – در دست چاپ
رمان عابر بی‌سایه – در دست چاپ
رمان با سقوط دست‌های ما – در دست چاپ
رمان آقای هنرپیشه – در دست چاپ
رمان باغ جهنم – در حال تایپ

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها