رمان همتای شب

بازدید: 0 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 27 آذر 1402
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۳۹ بعد از ظهر
دانلود رمان همتای شب به نویسندگی فرخنده موحد راد

معرفی رمان همتای شب :

هدف فرخنده موحد راد برای نوشتن رمان همتای شب ، نشان دادن مصائب و مشکلاتی که قمار برای زندگی فرد می‌سازد و حضور برخی افراد نالایق در منصب‌های دولتی که پایه‌ های سیاست و فرهنگ مملکت را خراب می‌کند و هیچکس جلودارشان نیست!

همچنین شرف و غیرتی که به خاطر منصب و قدرت و ثروت کنار گذاشته میشه…

از پیام های مهم رمان همتای شب می توان به موارد زیر اشاره کرد:

معتمد بودن و مردانگی در حالیکه در بین نامردان زندگی کرده‌ای….

نشان دادن بخشی از مشکلات زندگی خانوادگی افراد نظامی و دولتی.

آگاه سازی جوانان از مصائب و عواقب مصرف مواد

ارزش میراث فرهنگی مملکت.

رمان همتای شب به قلم فرخنده موحد راد در سال ۱۴۰۱ از انتشارات صدای معاصر به چاپ رسیده است. تعداد صفحات این کتاب ۵۸۴ می باشد.

 

خلاصه رمان همتای شب :

رمان همتای شب روایتگر زندگی همتاست و همه چیز از مرگ مشکوک هنگامه شروع می‌شود. مرگی که پای همتا را به خانه‌ای باز می‌کند که سرنوشتش را دستخوش تغییر و قلبش را به بازی می‌گیرد.

دوری از فرهاد و حمایت‌هایش….

جاسوسی برای حاج اسی….

پیدا شدن سر و کله‌ی مردی که روزی پدرش بوده….

همه و همه همتا را در دل کویری رها می‌کند که برای زنده ماندنش… باید می‌جنگید!

 

مقداری از متن رمان همتای شب ۱ :

با حس سایه‌ای بالای سرش، سر بلند کرد و نگاهش را به چشمان دریایی کسی دوخت که تمام عمر نداشتش؛ اما قدر همان بیست ماهی که بود، بودنش آرام جانش شده بود.

به قصد برخاستن تکانی به خود داد؛ اما هومن سریع شانه‌ای او را فشرد و مانع شد. سینا را از آغوش خود پایین گذاشت و مقابل همتا به روی زانو نشست و به چشمان خیس و اشکین او چشم دوخت.

_ نبینم اشکت رو.

دلش رفت. نمی‌رفت عجیب بود. هومنش، آغوش به رویش باز کرده بود و این‌بار می‌توانست بی‌حسرت و آه و اما و چرا، غرق امنیتش شود.

 

مقداری از متن رمان همتای شب ۲ :

با عشق نگاهش کرد.

_ پس دیگه نگو چرا اومدم، نمی‌اومدم باید دل‌خور می‌شدی.

_ یعنی می‌فرمایی حق ندارم دلواپست بشم؟ نباید نگرانت باشم؟

_ وقتی خودت کنارمی، نه.

_ من خودمم تو خطرم دختر دیوونه.

_ من مواظبتم

خندید. خنده‌اش اخم همتا را به دنبال داشت.

_ امیر دورت بگرده.

نفسش را با آرامش رها کرد و گفت:

_ اگر نمی‌اومدم، تا پایان عملیات از دلواپسی می‌مردم.

_ حالا که اومدی یه عالم آدم از دلواپسی نمیرن صلوات! من که بادمجون بمم و اون بیرون جز خودت هیچکی برام تره هم خرد نمی‌کنه؛ اما تو

خیلی‌ها رو داری که نگرانتن و براشون مهمی!

چشمانش را پر از عشق کرد و به سویش نشانه رفت.

_ من خودم برات میشم قد دنیا

چشمکش روان همتا را متلاشی کرد.

_ تو همین الانشم برام تمام دنیایی خاله سوسکه.

 

مقداری از متن رمان همتای شب ۳ :

هنوز صدای گریه‌های شبونه‌ی مامانم تو گوشمه! صدای خنده‌ های زنونه‌ ای که از اون اتاق کوفتی می‌اومد و قلب و روحش رو می‌خورد!

صدای جیغ‌ های سینا که دست و پا زدن مادرش رو به چشم دید، هنوز موهای خیس و پریشون هنگامه و صورتش که از سردی آب کبود شده بود، یادمه!

هنوز یادم نرفته که چطور پله‌ها رو پایین دویدم و تا برسم کنار استخر، چند بار زمین خوردم؛ اما…بازم دیر رسیدم. دیر رسیدم تا دختری که آرزوی یه نگاه با محبتش به دلم مونده بود، زیر دست همین بابا تلف نشه!

دختری که بارها تو اون عمارت به خاطر فضولی و کنجکاوی‌هاش نجاتش داده بودم؛ اما بالاخره چوب زبون تند و تیز و فضولیش رو خورد.

 

مقداری از متن رمان همتای شب ۴ :

خیلی کوتاه به عقب برگشت و نگاه وحشی اش را به چشمانم دوخت.

– وقتی قبول کردی پا توی خونه ی اردشیر بذاری، یعنی پیه همه چی رو به تنت مالیدی!

با رفتنش در خود فرو ریختم. چه سختی سخت تر از همیشه ای بود. من خود را برای چنین نبردی آماده نکرده بودم. من فقط قرار بود مثل یک

خاله ی دلسوز برای پذیرفتن مرگ خواهرم به پسرش کمک کنم، قرار نبود هنگامه شوم! من فقط قرار بود کمی از کارهای اردشیر سردربیاورم و بابا اسی را در جریانش بگذارم، قرار نبود موبایل و سیم کارتم را ازم بگیرند.

قرار ما چیز دیگری بود! قرار نبود بترسم، قرار نبود بلرزم، دلم بدجور فرهاد را می خواست!

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان همتای شب :

از طریق انتشارات صدای معاصر و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد. نسخه مجازی این رمان نیز با اجازه ی ناشر در اپلیکیشن باغ استور قابل تهیه می باشد.

 

بیوگرافی فرخنده موحد راد :

فرخنده موحد راد هستم، ساکن شهر تهران اما متولد شهر اهواز و زاده‌ ی روز آخر از آخرین ماه سالم… متاهل و دارای دو فرزند پسر و دارای مدرک کارشناسی رشته حقوقم که… ده عنوان چاپی از نشرهای مختلف در دسته‌ ی ادبیات داستانی و ژانر عاشقانه و اجتماعی دارم.

 

آثار فرخنده موحد راد :

رمان بغض غزل – انتشارات پرسمان

رمان همتای شب – انتشارات صدای معاصر

رمان بی تو مهتاب – انتشارات پرسمان

رمان عشق اطلسی – انتشارات پرسمان

رمان عطر رازقی – انتشارات پرسمان

رمان تکیه‌ گاه – انتشارات پرسمان

رمان بی تو مهتاب – انتشارات پرسمان

رمان سایه‌بان نگاهت – انتشارات پرسمان

رمان نهال خشکیده – انتشارات پرسمان

رمان نگار من – انتشارات علی

رمان لالایی برکه – انتشارات صدای معاصر

 

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها