رمان بازگشت طیطو

بازدید: 0 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 10 دی 1402
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۳۷ بعد از ظهر
دانلود رمان بازگشت طیطو

معرفی رمان بازگشت طیطو :

رمان بازگشت طیطو با مضمونی جذاب و قلم پخته ی سروناز روحی مخاطب را جذب و میخکوب میکند. سوژه ای بکر که کمتر کسی به آن پرداخته.

قلم روان و نثری زیبا دارد و به معضلات اجتماعی از کوچکترین تا سخت‌ ترین آن اشاره هایی مستقیم دارد. رمان بازگشت طیطو حرف های بسیار زیبای برای گفتن دارد منجمله دردهای فرزندان کار و نداشتن خانواده های منسجم یا درد های که افغان های ایران به تلخی در این کشور لمس میکنند.

رمان بازگشت طیطو تعلیق بالایی دارد و همین هم اطناب رمان را زیاد به چشم نمی آورد‌.

 

خلاصه رمان رمان بازگشت طیطو :

رمان بازگشت طیطو روایتگر زندگی دختری به نام نگارین است. دختری از تبعه ی افغانستان که بار مسئولیت زندگی خودش و خواهرش را یک تنه به دوش میکشد.

او در یک پرنده فروشی کار میکند و با همان درامد جزیی زندگیش را میگذراند اما با بازگشت آزاد به ایران همه چیز دست خوش تغییر می‌شود.

آزادی که با گذشته ی تلخ و بدی که داشته و اذیت و آزار های جنسی که باعث ایجاد شخصیت جدیدش شده قرار است سرسختانه وارد یک بازی سخت شود.

 

مقداری از متن رمان رمان بازگشت طیطو ۱ :

خواست بلند شود که پوتین مردانه زمستانی اش روی قفسه ی سینه اش را فشار داد و گفت:

تا فردا همین جا بمون که اگر اون طرفا پیدات بشه ، میفرستمت جایی که عرب نی انداخت !

وزنش را روی پایی انداخت که قفسه ی سینه اش گذاشته بود.خواست از رویش رد شود اما پایش را عقب کشید .

از بالای سرش رد شد و بی اهمیت به او که پلکهایش روی هم افتاد سمت اتومبیل رفت.

به دنیز سرخ بود و بی حال نفس نداشت . از بطری آب که همیشه در داشتبرد داشت صورتش را تر کرد .لبهایش را خیس کرد و به محض اینکه چشمهایش باز شد گفت:

منو ببر مهرداد منو از اینجا ببر.

روی صندلی شاگرد او را نشاند ، کمربندش را بست و درحالی که پشت دستش را می بوسید گفت:

برمیگردم الان ….

و با گام های تندی به سمت آغل رفت. پای تیرک ایستاد . به خونی که روی علوفه ها نشسته بود دستی کشید و به اطراف چشم چرخاند، نبود. همان جایی تا به حال افتاده بود زانو زد و فریاد کشید:

آزاد…

 

مقداری از متن رمان رمان بازگشت طیطو ۲ :

در اوایل بازی ابتدا معمولا بوسیله مهره های پیاده جلوی مهره های سواره نظام باز شده و برای حرکت آنها به اصطلاح گشایشی میشود که این عمل را گشایش گویند.

دسته چمدان را بالا میکشد و ثانیهای بعد ، بعد از اینکه از حجم دلارهای توی کیفش ، یک برگ کم میشود ، چمدان را کشان کشان تا در خانه باغ آجری ،رنگ ، پیش می آورد .

قبلاز تماس انگشت سبابه اش با زنگ ، چشمش رفت به سرِ شیری که دهان باز کرده بود تا غرش کند !

جلای ده سال پیشش را از دست داده بود. دیگر طلایی و درخشان نبود .نفس عمیقی کشید انگشتش میرفت که زنگ را بفشارد در باز
شد ،صورت رنگ پریده ی مژده زرنگار وادارش کرد یک گام عقب بکشد.

چشمهای وق زده و گونه های لاغرش باعث شد ابرو درهم بکشد. موهای بلوندش اشفته بودند و ترس درچشمهای درشت و خیسش لانه کرده بود .

سلامش داد وبی اهمیت به سر و صدایی که از توی حیاط باغ به گوش میرسید ، نمی دانست دنبال مژده برود ، یا عجز و نالـه های مادرش را که دوان دوان پیش می آمد را کنترل کند.

هیجان تماشای قیافه های حیرت زدهشان ، به ثانیه دود شد رفت.

با دیدن مادرش لب زد :

سلام.

زن نگاهی به او انداخت و در نهایت به جای سلام ناله کرد:

برو دنبالش مهرداد. برو نذار بره….

فکر کنم باید خبر میدادم که دارم میام.

زن با هق هق گفت:

نذار بره، بره بابات میکشتش !

سرش را متاسف تکان داد و گفت:

کجا داره میره حالا اینموقع شب؟

از ترس بابات داره میره … مهرداد زنگ زده آژانس بیاد برو تو رو قرآن نذار بره …

کفری غرید :

نیومده شروع شد نه ؟

حالا داشت مواخذه اش میکرد:

چرا خبر ندادی که میای ؟ مهرداد مژده رفت از دستم برو

چمدان را به همان حال، رها کرد و با گامهای بلندی ، در امتداد کوچه حرکت کرد بی خوابی باعث میشد ، مغزش تیر بکشد .

دختر لاغر اندام جوری پیش میرفت که انگار در یک مسابقه ی دو شرکت کرده بود و قصد داشت حتما اول شود.

صدایش در کوچه پیچید:

وایسا ببینم مژده . کجا میری…

قبرستون !!!

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان بازگشت طیطو :

از طریق انتشارات علی و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد.

 

بیوگرافی سروناز روحی :

خانم سروناز روحی ۳۱ ساله و متولد اردیبهشت ماه هزار و سیصد و هفتاد و یک هستند. در تهران به دنیا آمدند و زندگی میکنند.

متاهل و یک فرزند دارند. ایشان در رشته شیمی آلی مدرک کارشناسی گرفتند و مشغول به کار در یکی از ارگان های خصوصیند.

از سال ۱۳۸۹ مشغول به نوشتن شدند و سال ۱۳۹۸ اولین رمانشان را به چاپ رساندند.

 

آثار سروناز روحی :

رمان دردم – مجازی رایگان
رمان روزان دیروزم – مجازی رایگان
رمان و تمام می شود – مجازی رایگان
رمان رسوب – مجازی رایگان
رمان خط هشتم – مجازی رایگان
رمان حکم دل – مجازی رایگان
رمان آنتی عشق – مجازی رایگان
رمان قایمکی – مجازی رایگان
رمان مردکوچک – مجازی رایگان
رمان همدوس – نیمه تمام
رمان مسکوت – نیمه تمام
رمان من تو او دیگری – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان زندگی غیر مشترک – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان نوتریکا – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان راننده سرویس – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان پدر خوب – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان همه هستی من – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان پادساعتگرد – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان نبض خاموش – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان کلاکت (دو جلدی) – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان اقلیم – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان خانم کوچولو – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان ویلان – انتشارات علی
رمان تشریفات – انتشارات علی
رمان آوانگارد – انتشارات علی
رمان تاروت – انتشارات علی
رمان ارثیه ابدی – انتشارات سخن
رمان گرایلی – در دست چاپ
رمان چاو چاو – در دست چاپ
رمان بازگشت طیطو – در دست چاپ
رمان معرکه ماه – در دست چاپ
رمان به خاطر نازی – در دست چاپ
رمان لیست – در حال تایپ

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها