رمان اعجاز

بازدید: 0 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 24 مهر 1402
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۴۴ بعد از ظهر
دانلود رمان اعجاز

معرفی رمان اعجاز :

در رمان اعجاز توصیفات و شخصیت سازی به خوبی انجام شده است. دختر داستان به دنبال عشقی آتشین در پی حامی زندگی خودش است اما خبری از عشق برادر معشوقه اش ندارد. اکرم حسین زاده در این رمان به خوبی توانسته است فرهنگ اصلی کردی را به تصویر بکشد و آداب رسوم زیبا و قشنگی را در آن به نمایش گذاشته است. نکته قابل توجه این است که داستان برگرفته از واقعیت است.
این رمان در سال ۱۳۹۸ از انتشارات صدای معاصر به چاپ رسیده است. تعداد صفحات این کتاب ۵۰۱ می باشد.

مقدمه رمان اعجاز :

من به اعجاز دو چشمان تو ایمان دارم
من به امید نگاهی به جهان آمده ام که در آن شوق و شعف روح مرا تازه کند
تو شوی نور و بتایی به دلم و دلم غرق تمنا بشود و بدانی و بدانم که تو اعجاز به لبهای منی
غرق لبخند شوم تا تو مرا ناز کنی
چشم من جز تو نبیند هرگز
من به اعجاز دو چشمان تو ایمان دارم دین و دنیا همه از لطف حضورت دارم يا رب هر لحظه زنم سجده به خاک
بهر این معجزه ی عشق
که بر من دادی

***

از صمیم قلبم تقدیم به دوستانی که در ویرایش سطر به سطر نوشته هایم همراهیم می کنن.
ندا نجفی
فاطمه کیقبادی
نرگس مصیبی
آذر طاهری شکیب
رقیه شعبانی
نازیلا علی اکبری
نیلوفر کریمی
هانیه ولی پور

خلاصه رمان اعجاز :

اعجاز داستان عشق دیرینه و شعله ور دختری به پسری که حامی زندگی اوست. دختری از تبار کرد که عشقش در حال جوانه زدن است. با پا پیش گذاشتن پسر، برادرش وارد شوک و بهت عظیمی می شود. انگار که قرار است دوباره داستان هابیل و قابیل رقم بخورد!

مقداری از متن رمان اعجاز :

صدای توقف ماشینی قلب سکون گرفته‌اش را تپاند؛ تا نوک دستانش سر شد. در حیاط باز شد و نگاه گریزانش به سمت اویی رفت که همچنان کوه یخ مانده بود. قدمهای محکمش فقط به زمین کوبیده نمی‌شد، دل او را هم می‌کوبید و می‌کوبید.

تازه از راه رسیده، با نگاهی به داخل حیاط از آوردن ماشین به حیاط منصرف شد. قفل را زد و خودش وارد حیاط شد. افتادن حجم بزرگی، برکه‌ی دلش را از سکون خارج کرد و تلاطم بخشید و صحنه ها رنگ موج گرفتند.

مرد با گرهی میان پیشانی نزدیک شد و بدون توقف، سلامی زیر لب داد و عبور کرد و دینا حتی لبش به جواب حرکت نکرد.

سردار خیلی سرحال جوابش را داد و دینا برای بار چندم سقوط را حس کرد، داشت چه حماقتی مرتکب می‌شد؟ واقعا داشت چه غلطی می‌کرد؟

***

اعجاز يعني تلاقي سبزهاي زمردي ات با امواج متلاطم شده از خوشي ام…

شايد آسمان نگاهم نارنجي نشود، شايد بنفش نباشد، ولي بي شک شکوفه صورتي مي زند به کنج دلم…

نه، صورتي هم نه، سرخ…سرخ سرخ!

اعجاز، ترکيب چشمان توست با چشمان من…

دنيا رنگ جديد ميزند از اين ترکيب و چه محشري به پا ميشود از دريچه ي رنگ جديد دنيا را ديدن، دنياي پر از رزهاي سرخ!

***

فاصله ی روستا تا مرکز استان کمتر از یک ساعت بود و فضای بینهایت قشنگی داشت؛ ولی با نزدیک شدن به خانه استرس او هم به شدت بالا می رفت، همیشه فکر میکرد از روبرویی با موقعیتهای جدید لذت می برد؛ اما با روبه رو شدن با واقعیت حس زیاد خوبی نداشت برخورد و دیدن آنهمه آدم برای اویی که در شهر دیگری زندگی کرده و بیشتر با خانه ی خودشان بود و با نهایتش خانه ی عمه اش خیلی سخت به نظر می رسید.

دلیر راحت تر خو گرفته بود، هم با کاگه خان و دایه عیاق شده بود و هم از سر و کله ی سرکان بالا می رفت.

وقتی به خانه رسید، با تعداد زیادی آدم مواجه شد که جز دو خاله و یک دایی هیچکدام را نمی شناخت از اینکه مدام بغل به بغل میشد هم حس خوبی نداشت دلش نمی خواست به محض رسیدن با این حجم از آدمهایی روبه رو شود که هیچ شناختی از آنها نداشت و آنها جوری رفتار کنند که انگار سالهاست کنار هم هستند.

دایه جلوتر آمد و با گفتن:

«بذارید دخترم نفس بکشه»،

از میان جمع نجاتش داد. در حالی که او را به سمت اتاقی هدایت میکرد که چسبیده به راهرو بود و پنجره ای هم به سمت راهرو داشت، با خنده گفت:

_یه هفته نشده خودت بدتر از اونا سر و صدا و شلوغ می کنی، پنجا همه اش همینه یکی میاد یکی میره همیشه شلوغه.

در اتاق را باز کرد و با ورودشان به اتاق گفت:

_به زن دایی حوری گفته بودم این اتاق رو برات آماده کنه هم روشن تره و هم فکر کنم براتون مناسب باشه

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان اعجاز :

از طریق انتشارات صدای معاصر و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد.

 

بیوگرافی اکرم حسین زاده :

اکرم حسین زاده مقلب به امیدوار، زاده ۲۳ فروردین ۱۳۵۷ و در حال حاضر ساکن تهران است. این نویسنده کارشناسی ارشد فیزیک دارد اما برخلاف رشته ی تحصیلی خود به نویسندگی روی آورده است.

رمان های اکرم حسین زاده :

رمان نفس آخر – انتشارات شقایق

رمان اعجاز – انتشارات صدای معاصر

رمان توهم عاشقی – انتشارات شقایق

رمان طواف و عشق – انتشارات شقایق

رمان آهوی وحشی – انتشارات شقایق

رمان کات – انتشارات شقایق

رمان بازنده ها نمی خندند – انتشارات شقایق

رمان فایتر- انتشارات صدای معاصر

رمان دلدار – در دست چاپ

رمان فرصتی دیگر – در دست چاپ

رمان آهوی وحشی – در دست چاپ

رمان اوتای – فایل مجازی و فروشی

رمان ریسک – فایل مجازی و فروشی

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها