رمان پاییز انفرادی

بازدید: 1 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 27 آبان 1402
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۴۱ بعد از ظهر
دانلود رمان پاییز انفرادی

خلاصه رمان پاییز انفرادی :

رمان پاییز انفرادی روایتگر زندگی افرادیست که به خاطر پول و مقام خود یکه تازی های زیادی دارند. نقطه عطف داستان همان شروع جنجالی و زیبایی ست که مخاطب را با هر سربرگ جدید همراه میکند و حس همزاد پنداری را در مخاطب ایجاد میکند.

قلم زهرا قلی پور قلمی پخته و زیباست و شخصیت پردازی های خاصی دارد. کات کردن های دقیق و به جای نویسنده گذر زمان را برای مخاطب ملموس میکند.

 

خلاصه رمان پاییز انفرادی :

رمان پاییز انفرادی روایت دو فصل از زندگی ست. درست زمانی که بهروز برخلاف نظر پدر از ازدواج با کیس مورد نظر او احتمال می‌کند و با ناهید دختر کارگر کارخانه به گوشه ای از شهر برای روند عاشقانه اش پناه میبرد اما به خاطر زایمان همسرش مجبور به برگشت میشود. برگشت به خانه ی پدری که او را از ارث محروم می‌کند اما فقط با یک شرط سخت اجازه ی ورود مجدد به آن خانه را میگیرد. شرطی که فصل دوم زندگی آنها را با حضور فرزندشان هستی که هنوز نیامده به نام پسر عموی خود زده میشود.

 

مقداری از متن رمان پاییز انفرادی :

چند چین پلیسه ی ریز داشت و شکم برآمده ی او را به طرز زیبایی در خود جای داده بود از جا برخاست تا به استقبال شوهرش برود.

بهروز با دیدن قیافه ی شیک ناهید ابروهایش را بالا داد و لبخند به چهره ی خسته اش زد و گفت:

_به به خانم خوشگل من کجا قراره تشریف بیره که شال و کلاه کرده؟

ناهید پشت چشمی نازک کرد و لبه ی روسری بلندش را که تمی هم رنگ مانتویش داشت و ترکیبی از گلهای آفتابگردان زرد و نارنجی بود روی شانه اش انداخت و درحالی که سلانه سلانه به آشپزخانه می رفت تا شربت آبلیموی خنکی را که برای شوهرش آماده کرده بود در لیوان بریزد گفت:

_یه جای خوب بهروز یه جا که همیشه دلمون می خواست بریم!

بهروز محو حرکات نازدانه ناهید و غرق در چشمان سبز خوش رنگ او، شربتش را تا ته سرکشید و لیوان را به دستش داد و گفت:

_مثلاً کجا؟

_اول به دوش بگیر و لباست و عوض کن خیلی خیلی خوش تیپ کن و آماده شو اون وقت بهت میگم

و به سمت سینک ظرفشویی رفت تا لیوان را بشوید.

مشغول شستن لیوان بود که بهروز از پشت بغلش کرد و سر روی شانه اش گذاشت و در حالی که با دستهایش شکم بزرگ او را نوازش میکرد گفت:

_نمی خوای به من بگی قراره کجا بریم؟ جشنه یا آخرین شام دو نفره مون؟

ناهید دستهای بهروز را در دست گرفت و به سمتش برگشت و گفت:

_نه جشنه نه آخرین شام دو نفره مون.

نگاهی به شکم برآمده اش انداخت.

_هنوز تا جمعمون کامل ،شه کلی وقت هست بابا بهروز.

بهروز سرش را چند باری به معنی توضیح خواستن تکان داد و ناهید گفت:

_امروز مادرجان زنگ زد.

به نظر بهروز این چیز جدیدی نبود چون افسانه بیشتر اوقات به آنها رنگ می زد و گاهی اوقات هم مخفیانه سر میزد و جویای احوالشان بود. سرش را تکانی داد و مشکوک پرسید:

_خب؟

ناهید کمی من من کرد، اما بالاخره مغلوب جذبه ی چشمهای بهروز شد و لب گشود

_خب… یعنی … اممم گفت پدرجان ما رو برای شام دعوت کرده.

اخمهای بهروز در هم شد و با عصبانیت گفت:

_منظورت چیه؟ میگی باور کنم حاج صادق من و به خونه ش دعوت کرده؟!

روی پاشنه ی با چرخی زد و در حالی که با کف دست به پیشانی می کوبید

_آخ خدا زن تو چه قدر ساده ای به همین راحتی گول خوردی؟

ناهید دستهای بهروز را در دست گرفت.

_به خدا منم نمیدونم چیه چرا خودت و عذاب میدی؟ شاید خواسته ی مادرجون باشه شاید خواستهن غافلگیرمون کنن….

_حاج صادق و بخشش و غافلگیری؟ دو سال تمام التماسش کردم به پاش افتادم به هر دری زدم… تو چه قدر ساده ای شک ندارم نیم کاسه ای زیر کاسه هست.

سرش را تکانی داد و با خودش حرف زد

آره دیده دیگه التماسش نمی کنم زندگیم روبه راهه دارم بچه دار میشم و بی منت اون دارم میگذرونم داره نقشه میکشه اگه قرار بود با من خوب بشه مجبورم نمیکرد حمالی این و اون و بکنم و صدامم .در نیاد. تا همین جاش هم که با تو کار نداشته و تو این دو سال تونستیم بی دردسر زندگی کنیم، به خاطر التماسهای ،مادرمه نه من و تو من همین جا تو همین خونه ی کوچیک.

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان پاییز انفرادی :

از طریق انتشارات علی و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد.

 

بیوگرافی زهرا قلی پور :

خانم زهرا قلی پور متولد مرداد ماه سال ۱۳۶۹ از خطه ی شمال ایران، متاهل و دو فرزند دارند. ایشان فارغ التحصیل رشته فناوری اطلاعات هستند.

 

رمان های زهرا قلی پور :

رمان پاییز انفرادی [جلد اول] _ انتشارات علی

رمان میشود جان من باشی [جلد دوم] _ انتشارات اشراقی

رمان عشق ممنوع _ مجازی

رمان تو را صدا میکنم _ انتشارات آئی سا

رمان دیوانگی ام را ببین _ مجازی

رمان زیر چتر عشق _ مجازی

رمان چرخ گردون _ مجازی

رمان گذرواژه های عاشقانه (مشترک) _ مجازی

رمان رویای من چشمان تو  _ مجازی

رمان زندگی بعد از تو _ انتشارات آئی سا

 

 

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها