رمان کراش

بازدید: 0 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 30 بهمن 1402
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۳۱ بعد از ظهر
دانلود رمان کراش از فاطمه اشکو

معرفی رمان کراش :

رمان کراش نوشته ی فاطمه اشکو روایت زنی به نام نیکی است و ماجرای گذر از دوره ی طلاق و رسیدن به مردی که فکر می کرده باعث برهم ریختگی زندگیش بوده. هدف از نوشتن رمان کراش اینه که بگم نه ازدواج اول راهه نه طلاق آخر راه. این اسم و رسم ها باید فرهنگ سازی بشه تا انسان ها همدیگه رو به نقش و عنوان های اشتباه نشناسن.
هدف فرهنگ سازیه نه عادی سازی. از طرفی باید فرق تو چاه افتادن و از کنارش رد شدن تو مسیری که هیچ شناختی ازش نداریم هم آموزش داده بشه…
هدف از نوشتن رمان کراش پیدا کردن راه های خلاصی از این مخمصه هاست!

 

مقدمه رمان کراش :

این رمان بر اساس واقعیت است و تنها برخی اتفاقات بر اساس تخیل نویسنده می باشد پس قضاوت هایتان را پشت در این رمان دفن کنید و با نگاهی سفید وارد شوید.

فاطمه اشکو

 

خلاصه رمان کراش :

رمان کراش به قلم فاطمه اشکو در مورد زنی به نام نیکی هستش که ازدواج می کنه اما بعد از سال ها دوری بالاخره به عشق اساطیریش می رسه اما به شرطه ها و شروطه ها! اون وقتی به عشق قدیمیش برمیگرده که آراز از زندگی شکست خورده اش برگشته و سعی داره از نو خودشو بسازه.
آراز برای مراقبت از نیکی و دخترش، اون هارو پیش خودش میاره تا از شر باند های قاچاقی هرمی ای که سعی دارن اون هارو پیدا کنن و به یه بسته ی بزرگی که زیر سایه ی اون دو پیدا میشه، دست پیدا کنن، در امان بزاره اما نمیدونه که دلش باخته میشه و…

 

مقداری از متن رمان کراش :

قطرات باران بر روی صورتش می رقصند. صدای قدم های تندش در آغوش خیابان فرو می رود و او به راحتی صدای شکستن استخوان های قلبش را می شنود.
-کجایی آراز…
خیابان ها شلوغ تر از آن است که فکرش را می کند. برای اولین تاکسی دست تکان می دهد و با توقف کردنش، فوری می نشیند و مضطرب آدرس می دهد.
طبق عادت همیشه سرش را به شیشه تکیه می دهد و قطرات بی نظم باران را لمس می کند. حیف که شیشه مانع می شود اما او که از مانع ها نمی ترسد. زندگی اش سراسر مانع است و او دونده ی با مانع ای بسیار قوی ایست.
آنقدر در فکر های موهومی اش غرق است که نمی فهمد کی می رسد. حساب می کند و پیاده می شود. طوری به سمت خانه می دود که نزدیک است دو بار زمین بخورد اما بخت یارش است و نمی افتد.
کلید را توی در می اندازد و می چرخاندش. همین که در را باز می کند تاریکی و بوی عود به استقبالش می آید.
-مانلی… آراز…
گلویش حالت خفگی دارد. صدایش در نمی آید. نگران است… نکند بلایی سرشان آمده باشد؟
دستش به سمت کلید برق می رود که همه جا روشن می شود:
-تولد… تولد… تولدت مبارک.
دستش روی قلب ایست کرده اش می ایستد و نفس برمیگردد. صدا درست می شود و گله مند و اخم آلود می گوید:
-دلم رفت.
آراز مانلی را بغل می کشد و به سمتش می آید. فر موهای مانلی بر روی سینه ی مرد جوان قرار می گیرد و تصویر روی تی شرت محو می شود.
-تولدت مبارک مامانی.
دخترکش را از آراز می گیرد و گونه اش را می بوسد.
-مرسی عروسک.
میان آغوش کم حجم او گم می شود اما از نگاه یواشکی مرد روبه رویش غافل نمی شود. با نگاهی قدرشناسانه تشکر می کند.
-ممنون ولی چرا جواب زنگامو ندادی. نگران شدم…
خنده های دندان نما و مردانه ای که چین می انداخت کنار لب هایش را با دنیا عوض نمی کند.
-خب اگر اینکارو می کردم که همه چی لو می رفت.
دستش را مشت می کند و آهسته به بازویش می کوباند.
-از دست تو!
مانلی را زمین می گذارد و با چشمک ریزی می گوید:
-به هرحال تشکر می کنم جناب!
دست آراز حمایت گر پشت کمرش قرار می گیرد.
-بریم برای یه تولد درست و حسابی یا نه؟!
می رود و غر نمی زند دیگر. این شب… این عقده هایی که یواش یواش باز می شود را به هیچ عنوان از دست نمی دهد.
-بریم.
خانه ی نقلی مشترکش با آراز را دوست دارد. دو خواب با آشپزخانه و سرویس بهداشتی و حمام کوچک. سقفش کوتاه است اما آرزوهای بلندی از او را برآورده می کند.
دست مانلی را می گیرد و هر سه با هم از راهروی باریکی که سالن را به آشپزخانه وصل می کند، می گذرند. به سمت میزی که برایش حاضر کرده اند، می روند.
با آنکه جمع سه نفره شان به دنیا فخر می فروشد اما باز هم کمبودها زیر دلش را چنگ می زند و حالت تهوع می گیرد. دست روی معده اش می گذارد و می خواهد هیچ کس حال بدش را نفهمد.

به میزی که سراسر با گلبرگ تزئین شده و کیک کوچکی وسطش خودنمایی می کند، می نگرد. می نشیند و به علامت سوال وسط کیک می خندد.
-الان یعنی معلوم نیست ۳۰ سالمه؟!
آراز مانلی را از دستش می گیرد و خیره نگاهش می کند.
-اول آرزو بعد فوت کن.
لبخند می زند. آرزویش همین لحظه است که برآورده می شود.

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان کراش :

دانلود رمان کراش اثر فاطمه اشکو، به صورت نسخه الکترونیک و با رضایت رمان نویس، از طریق سایت و اپلیکیشن باغ‌ استور امکان پذیر است. برای شروع از لینک زیر اقدام کنید:

Crush Novel

 

بیوگرافی فاطمه اشکو :

فاطمه اشکو هستم، مدرک تحصیلیم کارشناسی ارشد کامیپوتر هست و رشته ی تحصیلیم‌ ربطی به نویسندگی و هنردوستیم نداره. ۲۹ ساله هستم و متولد مرداد ماه ۱۳۷۲! تو یه خونواده ی ۵نفری به دنیا اومدم و ته تغاری خونواده ام! از خانواده تنها پدرم دستی بر‌قلم دارن که مربوط‌به بعد از بازنشستگیشون میشه، ایشون خبرنگار هستن. از سال ۱۳۹۱ که مصادف با ۱۹سالگیم بود شروع به نوشتن به شیوه ی مجازی کردم و اولین رمانم با نام تعصب و اما عشق به چاپ رسید. بیش از ۲۰ اثر به نامم ثبت شده که چهار تای اون ها به چاپ رسیدن. متاهلم و در حال حاضر در کنار نویسندگی، نقاشی هم میکنم.

 

آثار فاطمه اشکو :

رمان طلسم خاکستری – مجازی رایگان
رمان همسان من – مجازی رایگان
رمان زیر یک‌ سقف – مجازی رایگان
رمان انتقام گر – مجازی رایگان
رمان شهرآشوب – مجازی رایگان
رمان فتنه گر – مجازی رایگان
رمان ازدواج نامشروع – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان جنتلمن – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان شعله های هوس (دو جلدی) – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان حسرت شیرین – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان عروس عمارت ۲ – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان رسوا – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان پیک (مشترک با رویا رستمی) – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان مالک ( جلد دوم مستاجر) – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان عروس عمارت ۱ – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان زنانه می تازم – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان کراش – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان مستاجر – مجازی رایگان اپلیکیشن باغ استور
رمان تعصب و‌ اما عشق – انتشارات شقایق
رمان وسواس – انتشارات شقایق
رمان مرا به نام من بخوان (مشترک با پگاه مرادی ) – انتشارات شقایق
رمان پرتره (ژست) – انتشارات شقایق

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها