رمان سلبریتی

بازدید: 1 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 24 اسفند 1402
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۳۰ بعد از ظهر
دانلود رمان سلبریتی از گیسو خزان

معرفی رمان سلبریتی :

رمان سلبریتی داستان دختریه که مامور به جاسوسی از یه سلبریتی می‌شه. رمان سلبریتی رو نوشتم چون دوست داشتم درباره دختری که بهترین سال های زندگیش تباه شده بنویسم تا همه بدونن که هیچ وقت واسه شروع دوباره دیر نیست.

 

خلاصه رمان سلبریتی :

رمان سلبریتی به قلم گیسو خزان داستان ستاره است. دختری که بعد از هفت سال زندانی بودن با جرم سیاسی، آزاد میشه و با دیدن رفتار بد و بی محلی های خانواده اش تصمیم میگیره اشتباهش و با جور کردن پول کلیه مادرش جبران کنه.
اما تنها کاری که می تونه بابتش پول زیادی بگیره همخونه شدن با یه آدم پولدار و جلب اعتمادشه تا بتونه یه سری اطلاعات ازش به دست بیاره.
غافل از اینکه اون آدم یه سلبریتیه.. یه بازیگر معروف و خوشگذرون که فقط به همخونه شدن راضی نیست و ازش میخواد…

 

مقداری از متن رمان سلبریتی :

– سی و یک سالشه.. تنها زندگی میکنه.. خونه اشم تو فرمانیه اس. تو کار…
– وایسا بینم..
با لحن تند و صدای بلندم ساکت موند و زل زد بهم که طلبکارانه گفتم:
– من با این نسناسای بالا شهری کاری ندارم. حالم از ریخت همه شون بهم میخوره.
خودکارش و گذاشت رو میز و دستاش و تو هم گره کرد..
– خب حالا میگی چی؟ بگردم واسه تو یه مورد پایین شهری پیدا کنم؟ ساسان این کیه برداشتی آوردی اینجا؟ از همین الآن بخواد چوب لای چرخ ما بذاره کلاهمون پس معرکه اسا!
ساسان بهمون نزدیک شد و کنارم وایستاد.. دستش و گذاشت رو شونه ام و خطاب به اون یاروی پشت میزی که فامیلیش ملاشمس الدینی بود و هیچ جوره تو دهن من نمیچرخید گفت:
– به جون خودم نباشه به جون شما بهتر از این نمیتونی پیدا کنی واسه این کار. اصل جنسه!
دستش و از رو شونه ام پس زدم و جوری که فقط خودش بشنوه توپیدم:
– جنس عمته کره بز!
خنده اش گرفت ولی همچنان با جدیت زل زده بود به یارو که حالا اون واسه من طاقچه بالا گذاشته بود.
– مگه تو توجیهش نکردی که چیکار باید بکنه؟
– نه دیگه… گفتم همه رو خودتون براش توضیح بدید بهتره.
حوصله شنیدن اراجیفشون و نداشتم و خودم بین حرفاشون گفتم:
– ساسان فقط به من گفته باید یه سری اطلاعات که اصن نمیدونم چی هس از یه بابایی به جیب بزنم و بیارم واسه شما. بعدشم شما رو به خیر ما رو به سلامت. غیرِ اینه؟
تکیه اش و داد به صندلیش و با لبخندی که بدجوری رو اعصابم بود گفت:
– نه.. دقیقاً همینه! منتها واسه این کار باید ریخت اون بالا شهری ها رو تحمل کنی.
لپام و باد کردم و بعد از چند ثانیه نفس کلافه ام و فرستادم بیرون.. چاره چی بود؟ تو موقعیتی نبودم که خودم بخوام شرایط کاریم و اونجوری که دلم میخواد انتخاب کنم. اگه همینم از دست میدادم معلوم نبود کار خودم و خانواده ام به کجا کشیده میشه
مگه آدمی با شرایط اسف بار زندگی من.. به جز این دیگه چه موقعیت اوکازیونی واسه کار و پول درآوردن.. اونم به این مبلغ پیدا میکرد؟
– خیله خب.. یه گِلی میگیرم به سرم.. تو بقیه اش و بگو!
– داشتم میگفتم.. طرف تو کار بسته بندی و پخش و فروش پودر و قرص و آمپولای بدنسازیه.. از همونا که دو سوته هیکل و میکنه شکل آرنولد.
– خب؟ دخلش به شما چیه؟
– دخلش فقط به ما نیست.. به همه مردمه. چون اون یارو.. داره داروهای تقلبی درست میکنه و میده دست جوونای مردم.
سرم و بلند کردم و نگاهم افتاد به عکسای بادی بیلدینگی و پرورش اندامیایی که رو دیوار اتاق بود و قفسه گوشه اتاق که پر بود از همین قوطی های پودر و قرص. با توجه به اینکه دفترشم تو یه باشگاه بدنسازی بود گفتم:
– شما هم که تو همین کاری!
– آره.. ولی ما داریم از راه درست و قانونی جنسامون و میفروشیم. نه مثل اون عوضی بی پدر مادر با تقلب و خلاف.. ولی بدبختی اینجاس.. جنسای ما رو دستمون می مونه.. ولی اون چون پیش مردم اعتبار داره همه واسه خرید جنساشون میرن سراغ اون. اون دیوث بیشرفم از همین موضوع داره سو استفاده میکنه.
– آخه مگه فقط همین یه نفره که این چیزا رو میفروشه؟ اینهمه آدم.. واسه تک تکشون میخواین آدم اجیر کنید که بره کار و کاسبیش و ترمال کنه؟
– چرا نمیفهمی؟ این یه نوع جدید از مکمل های غذایی و داروییه. هنوز انقدر تو ایران جا نیفتاده که همه گیر بشه.. یعنی باید اصل جنس و وارد کنیم.. یه چیزایی بهش اضافه بشه.. بعد بدیم دست مردم. من اولین نفری بودم که این کار و راه انداختم اگه اون حرومزاده کلاش نمیومد وسط ماجرا و همه مشتری های من و با دوز و کلک و حقه بازی قُر نمیزد!

میدونستم این چیزا به من ربطی نداره و من فقط باید در ازای پولی که قراره بهم بدن.. کاری که ازم میخوان و انجام بدم.. ولی حس فضولیم نذاشت ساکت بمونم و گفتم:
– خب حتماً راضین که میرن سراغ اون! به زور میخواید مشتری پیدا کنید واسه خودتون؟
ضربه آرنج ساسان که به پهلوم خورد فهمیدم زیاده روی کردم و یارو که با توپ پر شروع کرد به حرف زدن علناً به غلط کردن افتادم.
– فکر کردی درد من اینه که چرا جنسای من رو دستم می مونه و مال اون فروش میره؟ نخیــــــــــــر.. من دارم جوش همین مردم بی فکر و احمقی رو میزنم که فقط رو حساب محبوبیت اون الدنگ میرن سراغش و خودشون و بدبخت میکنن.
دیگه خبر ندارن یارو جنس و وارد میکنه و میبره تو کارگاه هزار جون عن و گه قاطیش میکنه و میده دست مردم. اونا هم فکر میکنن دارن جنس اصل گیاهی مصرف میکنن و چون هیکلشون زودتر رو فرم میاد راضین. از کجا بفهمن همون مکمل ورزشی میشه عامل مرگشون؟

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان سلبریتی :

دانلود رمان سلبریتی اثر گیسو خزان، به صورت نسخه الکترونیک و با رضایت رمان نویس، از طریق سایت و اپلیکیشن باغ‌ استور امکان پذیر است. برای شروع از لینک زیر اقدام کنید:

Celebrity Novel

 

بیوگرافی گیسو خزان :

من گیسو خزان هستم که ۵ ساله دارم توی فضای مجازی رمان می‌نویسم. ولی از بچگی به نوشتن علاقه داشتم و از ۱۶ سالگی برای دل خودم می‌نوشتم. منتها به خاطر کمبود اعتماد به نفس هیچ وقت منتشرشون نکردم. تا اینکه تصمیم گرفتم شانسم و تو این فضا امتحان کنم و بعد از پیدا کردن مخاطب‌های عزیزی که از اول همراهیم کردن و بهم اعتماد به نفس دادن این جا موندگار شدم‌.

 

آثار گیسو خزان :

رمان خدمتکار اجباری – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان سلبریتی – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان هفت خط – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان خیزران – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان تارگت – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان زلاتا – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان اپسیلون – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان افعی – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان چهارده یازده ( ۱۴۱۱ ) – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان دژبان – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان شیفت – فایل مجازی رایگان اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان کوپید – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان ایگنور – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان محو شده در ابر ها (مشترک با رویا قاسمی – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور
رمان درجه دو (مشترک با رویا قاسمی) – فایل مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها