رمان پادشاهی گناه

بازدید: 3 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 30 بهمن 1402
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۲:۳۱ بعد از ظهر
دانلود رمان پادشاهی گناه از ساحل زند

معرفی رمان پادشاهی گناه :

رمان پادشاهی گناه نوشته ی ساحل زند ماجرای دختری به نام جین است که توسط یک باند مافیا برای انتقام دزدیده میشه اما با مشخص شدن هویت جین همه چیز زیر و رو میشه. مهم ترین پیام در رمان پادشاهی گناه پذیرش چالش های زندگی، پیدا کردن راه حل تو هر شرایطی، ارزش مستقل بودن و خودساخته بودن است.

 

مقدمه رمان پادشاهی گناه :

رمان پادشاهی گناه یک عاشقانه ی مافیایی با پایان خوش است.

ساحل زند

 

خلاصه رمان پادشاهی گناه :

رمان پادشاهی گناه به قلم ساحل زند روایتگر زندگی دختری به نام جین است که برای شرکت در مراسم ازدواج خواهرش به قلعه خاندان ماریس میره. خاندانی که در زمینه فولاد یکی از سر شناس ترین تجار هستند.
اما خیلی زود متوجه آدم های متفاوت درون قلعه و نیت های عجبی هر کدوم میشه…
باند مافیایی که پشت نقاب متشخص سرمایه گذاری مخفی شده و رییس عجیبی که در ازای زنده موندن جین ازش چیز های زیادی میخواد…

 

مقداری از متن رمان پادشاهی گناه :

چنان هول خورده بودم که اصلا متوجه موقعیتم روی تخت نبودم.
انقدر به لبه تخت نزدیک بودم که با این حرکت سقوط کردم پایین و صدای خنده سر خوشانه تام بلند شد.
از برخورد باسن و شونه ام به زمین صدای بدی بلند شد و درد تو تنم پیچید.
با سردرگمی نشستم رو زمین و مو هام رو از جلو چشمم کنار دادم.
تام خندید و گفت
– آروم جولیا ! چرا فرار میکنیَ!؟
هنگ فقط نگاهش کردم و گفتم
– تام! من جین ام نه جولیا!
ابروهای تام بالا پرید
حالا اون بود که مثل برق گرفته ها بلند شد
شوکه گفت
– اینجا که اتاق جولیاست
با تاسف براش سر تکون دادم و گفتم
– نه ! مادرت اتاق رو به روزی رو داده به جولیا!
زیر لب لعنتی فرستاد و سریع رفت سمت در رفت.
حتی معذرت هم نخواست
هر چند من شک دارم واقعا اشتباه کرده باشه!
تام نامزد جولیا بود .
خواهر دو قلو من .
اما همیشه یه دستی به تن و بدن منم میزد و هر بار به بهانه شبیه بودن قسر در میرفت!
بلند شدم و در اتاقم رو قفل کردم
دوباره خزیدم زیر پتو
پسره احمق
یا شاید باید بگم هرزه بیمار!
رابطه من و جولیا خوب نبود
برای همین اگر حرفی در مورد تام میزدم نه تنها باور نمیکرد که رابطه ما بد تر هم میشد…
اما اینبار واقعا خیلی زیاد بود …
میترسم دفعه بعد به بهانه اشتباه کردن کار به جاها باریک تر بکشه!
موبایلم رو برداشتم و ساعت رو چک کردم
ساعت تازه ۷ صبح بود.
تام ماریس تک فرزند تاجر فولاد بود، مردی که برای ازدواج پسرش قلعه خانوادگیش رو پیشنهاد داده بود.
جولیا و مامان چنان ذوق کردن که نظر من رو حتی نپرسیدن…
اما من از این پسر خوشم نمی اومد و … خب … برام خیلی عجیبه چنین مرد پولداری، بیاد با خواهر معمولی من ازدواج کنه!؟
واقعا؟
کسی داره با ما شوخی میکنه؟
حالا شاید من و جولیا زیبا باشیم. اما زیبایی ما خیلی هم بی‌نظیر نیست. و درسته تام ازدواج اولش نیست اما … تک پسر تاجر فولاد ایالت… واقعا تفاوت طبقاتی ما بیداد میکرد!
من و جولیا هر دو موهای روشن و چشم های سبز داریم . درست شبیه مادرمون . صورت پر با گونه های برجسته و لب هامون که کاملا متوسط و نرمال هست .
به قول خاله کتی، ما باید از خدا تشکر کنیم که همه چیز رو در صورتمون استاندارد آفریده!
بینی، گونه، چونه! نه بزرگ نه خیلی ریز !
من و جولیا دقیقا جوون شده مامان بودیم.
انگار همونقدر که پدرمون تو زندگی ما نقش نداشت تو ژن و وراثت ما هم سهمی نداشت.
پتو رو کشیدم رو سرم شاید بتونم مجدد بخوابم.
سرمای اتاق بزرگ این قلعه قدیمی صورتم رو اذیت میکرد.
واقعا چطوری یه زمانی مردم اینجا زندگی میکردن
من که دوست داشتم همین الان برگردم به آپارتمان دنج و نقلی خودم.
اما فعلا مجبورم بمونم.
۵ روز!
۵ روز دیگه اینجا عروسی جولیا برگزار میشه!
و من محکومم ۵ روز این قصر قدیمی و سرد رو با اون تام هول تحمل کنم!
هر حرفی هم بزنم میگن از حسادته!!!
کاش حداقل تنها نمی اومدم.
میتونستم یکی از همکار های پسرم رو با خودم بیارم.
اما اونوقت مجبور بودم تختم رو باهاش شریک شم !
شاید هم حتی بیشتر !
چشم هام رو به هم فشار دادم.
بسه جین! فقط ۵ روز ! تحمل کن دختر ، تو میتونی !
بلاخره به سختی دوباره خوابم برد
اما یه خواب مسخره تو سرم هی تکرار میشد

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان پادشاهی گناه :

دانلود رمان پادشاهی گناه اثر ساحل زند، به صورت نسخه الکترونیک و با رضایت رمان نویس، از طریق سایت و اپلیکیشن باغ‌ استور امکان پذیر است. برای شروع از لینک زیر اقدام کنید:

Padeshahi Gonah Novel

 

بیوگرافی ساحل زند :

من ساحل زند هستم. در کنار شغلم که مشاور تغذیه تو یه کلینیک خصوصی هستم علاقه زیادی به نوشتن داشتم. وقتی هفت سالم بود با خانواده از ایران مهاجرت کردیم. اول به انگلیسی رمان می‌نوشتم و در واتپد و تلگرام به انگلیسی اشتراک می ذاشتم تا اینکه با چند نویسنده فارسی آشنا شدم و چند کار مشترک و غیر مشترک هم به فارسی نوشتم. دوتا از کتاب هام به انگلیسی در دست چاپ هستند. در حال حاضر تصمیم دارم مدتی به فارسی ننویسم و تمرکزم رو بگذارم روی رمان های انگلیسیم. رمان مردی پشت نقاب آخرین رمان فارسی و مشترک من هست که با خانم پونه سعیدی همکاری کردم و از طریق ایشون با باغ استور آشنا شدم.

 

آثار  ساحل زند :

رمان دختری که هرگز نبود – مجازی فروشی
رمان دوست دختر اجاره ای من – مجازی فروشی
رمان نادم – مجازی فروشی
رمان شاید جای دیگر – مجازی فروشی
رمان مقبره لیا – مجازی فروشی
رمان آموروفیلیا – مجازی فروشی
رمان رئیس پر دردسر – مجازی فروشی
رمان کوچولو دلربا – مجازی فروشی
رمان هانا و شیخ – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان مردی پشت نقاب – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان پادشاهی گناه – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ استور
رمان اسیر دزدان دریایی – مجازی فروشی اپلیکیشن باغ‌ استور

 

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها