رمان قلب یک فرشته

بازدید: 0 بازدید
دیدگاه: ۰
نویسنده: رمان شناس
تاریخ انتشار: 19 دی 1402
۱۳ بهمن ۱۴۰۲ در ۱:۳۹ بعد از ظهر

معرفی رمان قلب یک فرشته :

رمان قلب یک فرشته نثر روان بسیار ساده ای دارد و رویا قاسمی در قالب طنز مخاطب را به ادامه ی پرکشش پیش رو دعوت میکند.

بُعد خانوادگی رمان قلب یک فرشته از اعتماد به نفسی که خانواده می‌تواند به فرزندانشان بدهد میگوید. فضا سازی ساده و جذابی دارد اما تعلیق بالایی ندارد.

 

خلاصه رمان قلب یک فرشته :

رمان قلب یک فرشته روایتگر زندگی جوانه است. دختری موفق که از ۱۶ سالگی به عنوان تور لیدر در شرکت مسافرتی دایی خود مشغول به کار است.

دختری که قرار است به عنوان لیدر تور دور دنیا که یک تور خاص است با معین الدین همسفر شد. پسری که اعتماد به این دختر جوان ندارد اما در سفر با او حسابی سوپرایز میشود.

 

مقداری از متن رمان قلب یک فرشته ۱ :

مربوط به دوره ساسانی هست و اینجا رو در دوره سلجوقیان و صفویان و همین طور قاجاریان مرمت و بازسازی کردند.

دوباره خوشمزه بازی یکی از بچه ها سرریز می کنه.

-باقیه دوره هام که…

اکیپ بامزه ی این هفته رو پشت سر میگذارم یکی از دخترها که تو تمام طول صحبت هام داشت نت برداری می کرد، خودش و به من می رسونه

خانوم صفا ، شما هم مدیریت جهان گردی خوندین؟

بله، تازه مدرکم رو گرفتم.

چقدر عالی؛ چطور انقدر زود مشغول به کار شدین؟

یعنی بگم که داییم صاحب این توره؟ نه تصمیم درستی نیست؛ برای جوابی منطقی کمی سکوت میکنم که سهراب بهمون ملحق می شه.

بهتره برگردیم به شب نخوریم بهتره

باشه مشکلی نیست همه جا رو دیدیم تقریبا جایی نمونده پسرا هم به ما میرسن که با بدجنسی می گم

البته قبرستون مونده اگه بچه ها بخوان…

سهراب میگه:

بچه ها رو جمع کن راه بیفتیم امشب تولد پریاست دیر کنم پوستم کنده ست شما هم دعوتی یادت که نرفته؟

با لبخندمیگم :

-چشم.

طبق عادت همیشگیم دستام و محکم بهم میکوبم و بلند اعلام می کنم:

-خوب بچه ها همه جمع شین کارمون اینجا تموم شده !

 

مقداری از متن رمان قلب یک فرشته ۲ :

مهمونیهای خونه ی سهراب همیشه شلوغ پلوغه؛ این بار هم مستثنی نیست با این تفاوت که از دی جی هم دعوت کردند با نعیمه یه گوشه از سالن نه چندان بزرگ خونه ایستادیم.

با وجودی که سالن و خالی کردند و صندلی چیدن جا برای نشستن نیست دایی هم حضور داره و این اولین باری هست که تو مهمونی یکی از کارکنانش شرکت میکنه.

البته اصرار های پریا هم بی تاثیر نبوده

جوانه دقت کردی از وقتی اومدیم به چکه آب هم دستمون ندادن. برم با مسول تدارکات به اختلاطی کنم و برگردم

نعیمه کاملا جدی به سمت پریا که درگیر احوالپرسی با مهمون های تازه از راه رسیده هست؛ حرکت میکنه.

از نعیمه بعید نیست و از من هم انتظاری برای منع کردنش نیست؛ طبق معمول نعيمه، تنها دختر خاله ی من هست و البته من هم تنها دختر خال اش هستم.

هر دو پیش دایی همایون کار میکنیم اصلا یکی از علتهای علاقه ی هر دوی ما به این رشته و کار؛ شغل دایی همایون بوده.

همین طور نمیتونم از نقش خواهرهای گرامیش در بزرگ کردن کسب و کار تنها برادرشون و همین طور کلاس بالای کارش؛ چشم پوشی کرد.

هر چند دایی تو کار و حرفه اش جز بهترین ها محسوب میشه یکی از تورهای معتبر گردشگری داخلی و خارجی رو میگردون و میشه گفت که خواهراش در واقع حق داشتند تا با داداششون بزنن چشم ملت رو کور کنند.

منظور هم از چشم ملت اصلا بابای بی نوای من و نعیمه و کل خاندانشون نیست؛ اصلا

دایی همایون مثل همیشه که از شلوغی کلافه می شه، سگرمه هاش در همه با جام شربتی که تو دستشه می تونه از دست خواهر زن سهراب خودشو نجات بده.

البته براش خوشحالم چون هر لحظه امکان داشت اون جام شیشه ای و روی سرش خراب کنه تازه از دست زندایی مهوش خلاص شده؛

البته فردا به طور رسمی میتونم پسوند زندایی و از جلوی اسمش بردارم فقط خدا می دونه که چقدر از این بابت خوشحالم

هیشکی مثل من عاشق زندایی مهوش نبود؛ هیشکی.

دایی همایون کنارم قرار میگیره جام شربت رو به دستم می ده.

چه خبر؟

وقتی دایی میاد توی جمع سراغ من و جالب تر از اون همچین چیزی میپرسه یعنی یه خبرایی هست یا که به خبرایی شده.

نمی دونم شما بگین چه خبر!

از کراوات متنفره و بالطبع به همون اندازه هم لازمه ی شیک پوشیش میدونه شوخی که نیست یه مرد چهل و چهار ساله ی بی نهایت موفق در کار و حرفه اش هست و البته یک مرد بی نهایت ناموفق هم در زندگی مشترکش با مهوش

خونه نرفتی مگه؟

شامه ی قوی ام که همیشه ی خدا درست عمل می کنه زنگ هشدار رو برام به صدا در میاره

نگو که مهوش رفت سراغ مامان.

دایی گوشه ی لبش به بالا میره چشمای تیزش پیروز به نظر می رسند.

رفت!

خوب سوال بیشتری نمیمونه مطمئنن به فصل کتک خورده و از همون راه برگشته رفته.

نعیمه با یه بشقاب میوه به ما ملحق میشه بین من و دایی قرار می گیره و با دقت به من که چهره ی متفکرم هنوز به دایی دوخته شده، سر تکون میده

چی شده؟!

و بعد به دایی نگاه میکنه و دوباره به من و لب میزنه

بازم مهوش؟!

 

نحوه تهیه و مطالعه رمان قلب یک فرشته :

از طریق انتشارات علی و کتاب فروشی های معتبر قابل تهیه می باشد.

 

بیوگرافی رویا قاسمی :

خانم رویا قاسمی ۳۱ ساله و متاهل ساکن شمال ایران که از سال ۱۳۹۷ با مدرک فوق دیپلم گرافیک شروع به نویسندگی کردند.

 

آثار رویا قاسمی :

کتاب رمان عاشقانه اشتباه کردم _ انتشارات علی

رمان قلب یک فرشته _ انتشارات علی

کتاب رمان سارا _پانتشارات علی

رمان تو همیشه بودی _ انتشارات علی

رمان محوشده در ابرها _ مجازی_ اپلیکیشن باغ استور

رمان مامان خوبم _ مجازی_ اپلیکیشن باغ استور

رمان کوئوکا _ مجازی_ اپلیکیشن باغ استور

رمان درجه دو _ مجازی_ اپلیکیشن باغ استور

امتیاز دهید

امتیاز دهید

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها